امام علی علیه السلام : اتقوا معاصی الله فی الخلوات فان الشاهد هو الحاکم.
در خلوت و تنهایی هم، از گناه و نافرمانی بپرهیزید، زیرا همان کسی که گناه شما را میبیند (یعنی خداوند) خودش نیز درباره آن، داوری خواهد کرد.
گروهی از افراد کوته فکر هستند، که گمان میکنند اگر در خلوت و تنهایی، مرتکب گناه شوند، و کسی شاهد گناه آنها نباشد، از کیفر و مجازات در امان خواهند بود. غافل از آنکه خداوند، در همه جا حاضر است، و در خلوت و تنهایی هم، شاهد اعمال بندگان خویش است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: کسیکه در تنهایی مرتکب گناه میشوند، مثل کسی است که در یک کشتی، داخل اطاقک خصوص خود، نشسته است و کف آن را سوراخ میکند. گرچه کسی شاهد این عمل زشت و نادرست نیست، تا از آن جلوگیری کند، یا آن شخص را به مجازات رساند، ولی چنین کسی، مجازات عمل خود را خواهد دید، زیرا به خاطر کار زشت او، دیگران هم صدمه خواهند دید. چون سرانجام، آب دریا، از سوراخ آن اتاقک بلا خواهد آمد، و همه کشتی را، با تمام سرنشینان آن غرق خواهد کرد.
پس گناه، اگر در خلوت و تنهایی صورت گیرد، هم شخص گناهکار به مجازات خواهد رسانید، هم به روی جامعه اثر بد خواهد گذاشت.
از سوی دیگر، انسان در رابطه با خدا، باید بداند که: هرچند در خلوت و تنهایی مرتکب گناه شود، و کسی شاهد او نباشد، ولی خداوند، او را میبیند و شاهد گناهان اوست. به این ترتیب، شخص گناهکار، در روز رستاخیز، از داوری خداوند توانا و بینا که خود آن گناه را دیده است - هیچ راه فراری نخواهد داشت.
حرف آخر:
کسی که برای انجام عملی حتی خود را از یک کودک پنهان می کند آیا باور ندارد که خداوند تعالی و اهلبیت عصمت (ع) شاهد اعمال اویند؟ براستی اگر انسان هنگام انجام گناه یک لحظه متوجه شود که مثلا امام حسین علیه السلام دارد او را می بیند چقدر شرمنده می شود؟؟!!!
نهجالبلاغه-ح 324
یادگار عصمت قسمت چهارم
بیزرائیلى از نخست وزیرهاى دولت انگلیس، کشورى که در صف اول فساد و افساد است در مقاله اى نوشت: من در خطر ارتکاب بسى حرکات جنون آمیز هستم، ولى مى کوشم که از یکى از آنها حتماً اجتناب کنم، و قدم در آن نگذارم، و آن ازدواج عشقى است، که در کوچه و بازار، دخترى را ببینم و خوشم بیاید و بگویم این زن ایده آل من است.
نابخردان گوهرپاک و باقیمت آفرینش را، از حصار عفت و عصمت، و پوشش و حجاب، به عنوان آزادى بیرون کشیدند، و دست او را در هر برنامه اى که شهوات اقتضا کند باز گذاشتند، سپس به عنوان فرار از ازدواج عشقى او را دور انداختند، زیرا مشاهده کردند، این گوهر، قیمت و ارزش خود را از دست داده، و هر لحظه با کسى، و هر زمان در آغوش نامحرمى، و هر آن در برنامه اى خلاف عفت و ادب و مخالف وقار و انسانیت دست و پا مى زند.
عوارض بدحجابى و بى حجابى، و آزادى زن در روابط با هر که دلش بخواهد یکى دوتا نیست، و محصولات تلخ این مسئله عددى کامپیوترى است.
مردان با دیدن این مناظره دست از همسران خود کشیدند، و به قول معروف از زیر بار مخارج خانه که مسئولیتى بر دوش آنان بود فرار کرده، و براى ارضاء خود روى به بازار آزاد آوردند، و جوانان بى زن، چون فرونشاندن شعله شهوت را ارزان دیدند، از تشکیل زندگى و ازدواج سر باز زده، دنبال چشم چرانى و صید ناموس مملکت رفتند، بدینگونه نظام خانواده در غرب و در مقلدان شرقى آنان از هم پاشید و اوضاعى شبیه اوضاع جنگل بوجود آمد.
ادامه دارد...
یادگار عصمت قسمت سوم
امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به حضرت مجتبى و در حقیقت خطاب به تمام مردم فرمودند : محرم نامحرمى را جداً مراعات کن، زیرا این برنامه براى تو و همه زنان نامحرم مصونیت از افتادن در خیال گناه و خود گناه است، و اگر قدرت دارى که زنان خانواده تو مردى غیر تو را نشناسند، این برنامه را انجام بده.
متأسفانه عده اى از دختران و زنان این زمان در چهار گوشه جهان، از مکتب بى بند و بارى پیروى مى کنند، و شهوات و تمایلات خود را آزاد نموده، و سفره اى از فساد و افساد پهن کرده اند که در تاریخ گذشته سابقه نداشته، و با کمال اسف گروهى از دختران و زنان کشورهاى اسلامى و امّت رسول حق، از آنان تقلید مى کنند.
امیرالمؤمنین علیه السلام در رابطه با این زنان فرموده:
یَظْهَرُ فى آخِرِ الزَّمانِ وَ اقْتِرابِ السّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الاَْزْمِنَةِ، نِسْوَةٌ کاشِفاتٌ عارِیاتٌ، مُتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدّینِ خارِجاتٌ، فِى الْفِتَنِ داخِلاتٌ، مائِلاتٌ اِلَى الشَّهَواتِ، مُسْرِعاتٌ اِلَى اللَّذّاتِ، مُسْتَحِلاّتُ الْمُحَرَّماتِ، فى جَهَنَّمَ خالِداتٌ.
در آخر زمان، و نزدیکى قیامت، که بدترین زمانهاست، زنانى ظاهر مى شوند با این خصوصیات :
بى حجاب و برهنه از پوشش لازم، جلوه دهنده زینت و زیبائى در کوچه و بازار، خارج از دین، داخل در فتنه، راغب به شهوات، سرعت گیرنده به سوى لذات، حلال شـمرنده محرمات الهى، که این زنان با این اوصاف در جهنم ابدى و دائمى هستند.
ادامه دارد..
یادگار عصمت قسمت دوم
حجاب حافظ وقار، شخصیت، کرامت، اصالت، و عظمت زن، و حافظ زیبائى و منافع او براى شوهر است.
زن در عین حجاب داشتن، مى تواند مدارج تحصیلى، و طریق کمالات و فضائل را بپیماید، و اینکه حجاب مانعى براى او در راه رشد و ترقى است، وسوسه اى شیطانى، و القاء فکرى غلط از جانب استعمارگران غارتگر، و دزدان ناموس، و هرزه هاى کشورهاى غربى و شرقى است.
گرمى خانواده ها، استحکام رابطه زن و شوهر، تداوم زندگى، آرامش قلوب مردان، ثبات دلبستگى و عشق و علاقه مرد به همسر قانونى و شرعى خود، برپائى خانه و خانواده، بر جائى اعتماد و اطمینان مرد به زن، همه و همه مرهون پوشش و حجاب زنان مملکت است، و اینکه مردان زیبائى چهره و زینت و زیور زنانى غیر از زن خود را نبینند.
مردان اگر به راحتى و به آسانى در تمام صحنه هاى اجتماعى دسترسى به زنان داشته باشند، ضمانتى براى اثبات محبت و دلبستگى آنان به همسرانشان نخواهد بود، و تحریک هوا و هوس و شهوات آنان را از زندگى خود دلسرد، و خود کلنگى براى خراب کردن کانون گرم خانواده خواهند شد.
تاکنون بى حجابى زن باعث گمراهى میلیونها مرد، و به گناه افتادن دیگران، و پیدا شدن هیولاى طلاق در خانواده ها، و پدید شدن عشق مرد به زن شوهردار، و روابط نامشروع، شده، علت خروج بسیارى از مردان و زنان از عرصه گاه ملکوتى اسلام و دیندارى شده است.
پایه گذاران بى حجابى خود از این مسئله به ستوه آمده، و عوارض آن را از پدیده هاى شوم قرون اخیر مى دانند.
با توجه به آنچه که بیان شد، به ارزش گفتار متفکر شهید مرتضی مطهری، پى مى بریم که بارها در سخنرانیها فریاد زد :
حجاب مصونیت است نه محدودیّت
آرى حجاب براى زن و براى شوهر او، و خانواده اش، و جامعه، و بخصوص جوانان و آنان که ازدواج نکرده اند، مصونیت از هزاران خطر، و انواع فساد و افساد، و مانع از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده هاست.
ادامه دارد....
پوشش یا حجاب، به صورتى که زیبائیها و زینت زن را بپوشاند و او را از چشم چرانى مردم هرزه و بى تربیت، و آلودگان به شهوت حیوانى، و حالات شیطانى حفظ کند دستورى قرآنى، و قانونى الهى، و تکلیفى انسانى، و برنامه اى اخلاقى است.
حجاب و پوشش اسلامى که بهترین نوع آن چادر است، چادرى که یادگار منبع عصمت و عفتى چون فاطمه زهرا (علیها السلام) است، هیچ مانعى در راه دانش طلبى و رشد و کمال زن ایجاد نمى کند، بلکه او را از بسیارى از خطرات، و دامهائى که حیوان صفتان در راه زیبارویان، و دختران و زنان جوان قرار داده اند حفظ مى کند، و پاکدامنى و سلامت و عفت و حیاى او را براى شوهرش یا اگر ازدواج نکرده، براى مرد آینده اش محفوظ مى گذارد.
گوهر گرانبها و زیبا و پرقیمتى چون زن وقتى در صندوق الهى حجاب قرار داشته باشد، از دستبرد دزدان، و غارتگران، و آلودگان به لجن معصیت و گناه در امان خواهد بود.
زیبارویان جوان، وقتى دیده نشوند، و چهره پاک و معصوم آنان در معرض دیدگان مردم قرار نگیرد، شعله هوسها و هواها، و آتش امیال و غرائز به سرکشى و سوزاندن پاکى یک ملت، و خراب کردن بناى معنویت یک مملکت برنمى خیزد.
پسران جوان وقتى گوهر زیبائى و زینت، و طنّازى و عشوه گرى دختران و زنان را در کوچه و بازار، پارک و خیابان، معابر عمومى، فروشگاهها، بیمارستانها، ادارات، مراکز تجارتى نبینند، دچار چشم چرانى، هوس، دختربازى، تجاوز به ناموس مردم، کندى ذهن، در هم شکستن اعصاب، بلوغ زودرس، استمناء، لواط، زنا، افکار پریشان، غصه و نگرانى، بى میلى به درس، عشق و عاشقى، بیمارى روانى، و در نهایت تعطیل شدن نیروى انسانى خود نمى شوند.
بر این اساس باید گفت : حجاب و پوشش براى جنس زن امرى واجب، و فریضه اى شدید، و بدون تردید منکر آن با آگاهى به اینکه از ضروریات اسلام، و فرمان خدا در قرآن است کافر، و از گردونه اسلام خارج است.
جوانى که با این خصوصیات منکر حجاب است، نمى تواند با دختر مسلمان ازدواج کند، زیرا این ازدواج باطل، و عقدى که بین آن دو خوانده مى شود بى اثر، و رابطه آن دو رابطه دو نامحرم و فرزندان آنها نامشروع، و عمل آنان زنا است.
دخترى که با این خصوصیت منکر حجاب است، نمى تواند همسر جوانى مسلمان شود، زیرا همان احکام در حق او هم جارى است.
دختران و مسئله حجاب
امام علی علیه السلام : اتقوا معاصی الله فی الخلوات فان الشاهد هو الحاکم.
در خلوت و تنهایی هم، از گناه و نافرمانی بپرهیزید، زیرا همان کسی که گناه شما را میبیند (یعنی خداوند) خودش نیز درباره آن، داوری خواهد کرد.
گروهی از افراد کوته فکر هستند، که گمان میکنند اگر در خلوت و تنهایی، مرتکب گناه شوند، و کسی شاهد گناه آنها نباشد، از کیفر و مجازات در امان خواهند بود. غافل از آنکه خداوند، در همه جا حاضر است، و در خلوت و تنهایی هم، شاهد اعمال بندگان خویش است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: کسیکه در تنهایی مرتکب گناه میشوند، مثل کسی است که در یک کشتی، داخل اطاقک خصوص خود، نشسته است و کف آن را سوراخ میکند. گرچه کسی شاهد این عمل زشت و نادرست نیست، تا از آن جلوگیری کند، یا آن شخص را به مجازات رساند، ولی چنین کسی، مجازات عمل خود را خواهد دید، زیرا به خاطر کار زشت او، دیگران هم صدمه خواهند دید. چون سرانجام، آب دریا، از سوراخ آن اتاقک بلا خواهد آمد، و همه کشتی را، با تمام سرنشینان آن غرق خواهد کرد.
پس گناه، اگر در خلوت و تنهایی صورت گیرد، هم شخص گناهکار به مجازات خواهد رسانید، هم به روی جامعه اثر بد خواهد گذاشت.
از سوی دیگر، انسان در رابطه با خدا، باید بداند که: هرچند در خلوت و تنهایی مرتکب گناه شود، و کسی شاهد او نباشد، ولی خداوند، او را میبیند و شاهد گناهان اوست. به این ترتیب، شخص گناهکار، در روز رستاخیز، از داوری خداوند توانا و بینا که خود آن گناه را دیده است - هیچ راه فراری نخواهد داشت.
حرف آخر:
کسی که برای انجام عملی حتی خود را از یک کودک پنهان می کند آیا باور ندارد که خداوند تعالی و اهلبیت عصمت (ع) شاهد اعمال اویند؟ براستی اگر انسان هنگام انجام گناه یک لحظه متوجه شود که مثلا امام حسین علیه السلام دارد او را می بیند چقدر شرمنده می شود؟؟!!!
نهجالبلاغه-ح 324
فاطمه، واژهی بی خاتمه
میدانم رنجها را چگونه باید نوشید. و این درسی است که تو آموزگارم بودهای. در وسعت سینهی سبز تو، حقارت رنجها را دیدهام.
ای آموزگار ظرافت!! تو! این گونه رنجها را تحقیر میکنی...
این روزها، روزهای فاطمه (س) و این شبها، شبهای علی (ع) است.
بارها با خودم اندیشیدهام که چگونه میتوان در فرصتهای کوتاه، بهرههای زیاد برداشت.
ولی در این فرصت، من، نه در زمین ، نه در آسمانها و نه در حضور حق ، جلوهای نکردهام. شکوفهای و حاصلی نیاوردهام.
در زمین ، جهل و غفلت و ظلم و فسق و کفر، داشتهام. آیهها و نشانههای حق را دیدهام و چشم پوشیدهام. از حدود و جایگاهها تجاوز کردهام و حتی بر فکر و قلب و عقل و روحم ستم کردهام. به دنبال آگاهی نرفتم و خودم را اندازه نگرفتم. و اگر به آگاهی و معرفتی هم رسیدم، با سرگرمیها و بازیها، با لهوها و لعبها، آن را به غفلت سپردم.
در آسمانها ، بارها و بارها، فرشتهها با زشتیهایم رنجیدهاند و بر حقارتهایم حسرت خوردهاند و از لجاجت و غرور و کبرم تعجب کردهاند.
در حضور مهربان حق هم، جسارتها کردهام. منی که از کودکی حساب میبرم در برابر او پردهها را دریدهام;
وای بر من که عمر بر باد دادهام و هستی بر آب؛ و دل بر آتش و امید بر خاک... وای بر من که خودم را نکاشتم و زراعتی نکردم. وای بر من که تجارتی نخواستم و خودم را به هیچ فروختم و به حرف واگذار کردم.
این روزها، روزهای فاطمه (س) و این شبها، شبهای علی (ع) است.
با خودم میگویم چگونه در عمرهای کوتاه و در بهارههای محدود، این همه جوشش و شکوفایی و این همه زایش و باروری!! جوششی که از مرز قرنها گذشته و از محدودهی جغرافیا و تاریخ پرکشیده و حتی این دل خسته و این کویر تشنه را در خود گرفته است.
این روزها، روزهای فاطمه (س) و این شبها، شبهای علی (ع) است.
بارها با خودم میگویم: یک لحظه و این همه ارزش؟! نه سال و این همه استمرار؟!.
اگر بیشتر گوش بدهیم میتوانیم صدای حزن آلود علی (ع) را از مدینهی رسول بشنویم که با چشم اشک و نوای غربت میگوید: اَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ اَمَّاَ لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ. راستی این فاطمه (س) در کجا ایستاده که علی (ع) این گونه از او میگوید: اندوه من همیشگی و شبهایم شب زنده داری است، این چه انس عمیقی است که این گونه حزن سرمد میآورد؟ این چه خورشید در خاک نشستهای است که این گونه شام دیجور به دنبال میکشد؟
من از فرزندان فاطمه (س) ، از آن کهکشانهای حلم و حماسه و فریاد و از آن خانهی مبارک، حرفی نمیزنم. من فقط از فاطمه (س) میپرسم؟ راستی در او چه درخششی است که تا امروز در چشمها و دلهای ما نشسته است و راهها را نشانه میزند؟
آتش و پنبه 4
قرآن هر دو مبنای اضطرار و اختلاط را رد کرده، با یک عبارت زیبا، تکلیف همه چیز را روشن می کند. می گوید "عاشرو هن بالمعروف" مبنا در ارتباط دختران و پسران این است که معروف را رعایت کند.
ببینید عرف ارتباط دانشجویان چیست؟ عرف محیطهای فرهنگی چیست؟ عرف محیط شهری و روستایی چیست؟ عرف مسجد و حوزه و ... چیست؟ بعد نگاه کنید در این عرف خلاف شرع و عقل و طبیعت نباشد. سپس براساس همان مبنا ارتباط برقرار کنید.
عرف پسندیده در مساجد این است که پرده ای میان آقایان و خانم ها می کشند . در دانشگاه ها عرف پسندیده چیست؟
حضرت امام (ره ) اول انقلاب پیام می دهد که پرده ها را از کلاسهای درس بردارید. حال همین امام در منزل خودشان وقتی نوه ها به بلوغ می رسیدند، آنها را از شوخی کردن با یکدیگر بر حذر می داشتند.
طبع دختر و پسر مجرد با متاهل فرق دارد. انسان هر چه جوان تر باشد و جلوه های جوانی و جمال در او قوی تر باشد، ضریب آسیب پذیری اش بیشتر می شود و ایمنی اش کمتر.
در ارتباط دختر و پسر بیشتر از آن چیزی که خود آگاه ما توجه داشته باشد، ناخود آگاه ما عمل می کند. در اردوهای فرهنگی، در کارهای علمی و بحثهای بین دختر و پسر، شاید ظاهر بحث علمی باشد، اما باید به حس ناخود آگاه آدمی دقت کرد . باید به پشت صحنه روان ناخود آگاه ارتباط ها دقت کرد. بویژه آنجا که فضا، فضاهایی به ظاهر مذهبی و فرهنگی هستند؛ چرا که ممکن است در جریان یک کار فرهنگی ، افراد از آن حس ناخود آگاه غافل باشند. روزی یکی از دانشجویان گفت: مشکلی برای من پیش آمده و آن این است که پسردایی ام به خواستگاری ام آمده. گفتم این که اشکالی ندارد. گفت: آخر او از من خیلی کوچکتر است. به خانه ما می آمد و من به او درس ریاضی می دادم. پس از مدتی گفت: می خواهم با تو ازدواج کنم. همگی به او خندیدیم و فکر کردیم شوخی می کند؛ اما دیدیم موضوع جدی شده است.
پرهیز از ازدواج اجباری
دانشجوی از دوستان خود نظر سنجی تهیه کرده بود و از آنها خواسته بود نظرشان را راجع به ارتباط دختر و پسر بگویند. یکی از آنها خیلی زیبا نوشته بود. گفته بود: من حاضر نیستم با هیچ پسری صحبت کنم چون که نمی خواهم دچار ازدواج اجباری شوم. بله، او از علاقه ای هراس دارد که ممکن است بدون هیچ پشتیبانی معرفتی نسبت به پسری در او به وجود آید. حالت وجودی زن این گونه است که اگر کسی به او علاقه مند شود ناخود آگاه او نیز علاقه مند می شود، بعد بتدریج تصمیم می گیرد با او ازدواج کند. یعنی ازدواج اجباری.
نکته دیگری هم تاکید کنم. برخی می گویند ما ارتباط بر قرار می کنیم و تا به حدی که رسیدیم، آن را قطع می کنیم. من می گویم ارتباط دختر و پسر در مرحله اول عنانش دست شماست تا جایی که بگویید کجا بروم، کجا نروم؛ ولی آن زمان که به آن حد خطرناک رسید، عنان از کف شما می رود. دیگر شما نیستید که بگویید من دیگر نمی توانم به ارتباط ادامه دهم. دست کم دیگر در فضای تخیلی خودتان نمی توانید آن را مهیا کنید، پس باید مراقب بود.