سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که حکمتی را نشر داد، با آن یاد می شود [امام علی علیه السلام]


ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/21:: 12:38 عصر

 

مولا علی (ع) : دردی دردناکتر از گناه برای دل نیست و ترسی سخت تر از مرگ نیست و گذشته برای اندیشیدن ( و عبرت گرفتن ) بس است و مرگ برای اندرز دادن کافی است.


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/21:: 12:33 عصر

 


بسم الله الرحمن الرحیم

امام صادق (ع) :
 هیچ رگی نزند و پائی به سنگ نخورد و سر درد و مرضی پیش نیاید مگر به جهت گناهی که انسان مرتکب شده و برای همین است که خدای عزوجل در قرآن میفرماید : هر مصیبتی که به شما می رسد برای کاری است که به دست خود کرده اید و خدا از بسیاری ( از معصیت ها ) هم گذشت میکند ( سوره شوری آیه 30 ) سپس امام (ع) فرمودند : آنچه خدا از آن می گذرد از آنچه از آن مواخذه میکند بیشتر است. ( شرح : یعنی آن گناهانی که خدا از آن میگذرد بیشتر است از آن گناهانی که خدا بوسیله آن گناه عذاب میکند)

اصول کافی جلد 3 صفحه 370

کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/21:: 12:29 عصر

 

 

یک نکته زیبایی می فرمودند که واقعا دلنشین هست:

انسان جایز الخطا
نیست

 

***                       بلکه ممکن الخطاست..

ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/18:: 10:22 صبح
امام صادق علیه السلام:
ثَلاث مـَن کـُن فیه کـان سَیـداً: کَظمُ الغیظ وَالعَفـوُ عَن المَسیىء والصِّله بِـالنَفـسِ وَالمـال.
سه چیز است که در هـر که بـاشـد آقـا و سـرور است: فروخوردن خشم، گذشت از بدکـردار، و رسیدگی بـا جـان و مـال.
Three things mark the lordship and supremacy: restraining anger, forgiving an evil-doing person, and observing (others) by body and property.
تحف العقول، ص 317


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/9:: 7:6 صبح

تصور شما از شهید چیست؟ به نظر شما شهید به چه کسی گفته می شود؟

شاید تصور عموم ما این باشه که جنگی برپا بشه و آدم به قصد دفاع از دین خدا و با نیت خالص و پاک به جبهه جنگ حق علیه باطل بره و در حین مبارزه اگر کشته شد به این آدم مخلص میشه گفت شهید.

یا نه ملاک شهادت طبق قانون در دست بنیاد شهید هست و هر کسی که قانون و بنیاد شهید اون رو شهید دونست اون شخص شهید محسوب میشه.

شاید هم شهادت یک چیزی بالاتر از تصور ما هست. واقعا به چه کسی شهید گفته میشه؟ شاید جالب باشه که بدونید ملاک شهادت در قرآن آمده است.

روایت زیر دایره تعریف شهید را برایمان بازگو می کند:

زید بن ارقم از امام حسین (ع) نقل می کند که فرمودند:

« هیچ یک از شیعیان ما نیستند ، مگر آنکه صدیق شهیدند. »

عرض کردم فدایت شوم ! این چگونه خواهد بود ، در حالی که عموم آنان در بستر می­میرند؟

فرمودند :

آیا (این آیه از ) سوره حدید در قرآن را نخوانده ای که « و آنان که به خدا و رسولان او ایمان آورند، همانا نزد پروردگارشان صدیقان و شهیدانند » ؟

عرض کردم گویا تا کنون من این آیه از قرآن را نخوانده ام .

حضرت فرمودند :

« اگر شهداء جز به همان گونه که تو گمان می بری نباشند، پس ( دراین صورت ) شهیدان اندک خواهند بود. »

منبع : فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) / ص 754


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/9:: 7:6 صبح

آن خورشید پشت ابر، گل زیبای نرگس، که با آمدنش دنیا گلستان می شود را می شناسی؟

آری مولایمان را می گویم....

همان که جمعه ها تازه یادمان می آیداو نیز هست.... همان که عالم و آدم، همه و همه زندگی شان، بلکه همه هستی شان بسته به یک نگاه اوست؛ همه آسمان ها و زمین وابسته به اوست ... بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء....

یک عمر تو زخم های مارا بستی   /   هر روز کشیدی بر سر ما دستی

هر جمعه که می رسد زراه  آقاجان /  ما تازه به یادمان می آید، هستی  

بیاییم قول دهیم همیشه یادش در خاطرمان باشد و دست هایمان در تمام ثانیه ها برای آمدنش به دعا بلند و دلهایمان سرشار از انتظار قدم هایش باشد... او که امامان ما آرزوی خدمت به ایشان را داشتند ... مهدی فاطمه ....

براستی گل نرگس کیست که همه آرزوی دیدارش را و خدمت به او را دارند؟! بی شک خلاصه هستی است او ...

به انتظار آمدنت با چهل عهدی که اکنون به چهار هزار رسیده است، خواهم نشست. بیا که منتظریم ...

اما روایت امروز:

از امام حسین (ع) پرسیدند:

آیا حضرت مهدی (عج) به دنیا آمده است؟

فرمودند: «نه؛ اما اگر زمان او را درک کنم، در تمام عمر به او خدمت خواهم کرد.»

منبع : فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) / ص 740


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/9:: 7:6 صبح

عاشورا خود فصلی است که از حیطه عقل خارج شده و این عشق است که حاکم بلامنازع عرصه بی بدیل عاشوراست تا آنجا که شهید آوینی در کتاب فتح خون (یا روایت محرم) نوشته است: «عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ؛ و این هر دو ، عقل و عشق را ، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد ، عشق را در راهی که می رود ، تصدیق خواهد کرد ؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست .»

من بارها این کتاب رو خوندم،خیلی کتاب زیبایی است، در فصل سوم این کتاب مناظره عقل و عشق آورده شده که در جای خود بسی زیبا و خواندنی است.

کلاً رابطه ما با امام حسین (ع) یک رابطه روحی عمیق و یک علقه پایدار هست که در دل ما عشق به امام حسین (ع) رو قرار داده و این اشک هایی که  برای امام ریخته میشه چیزی نیست جز معجزه اشک.

 براستی که او کشته­ی اشک ها است؛ قتیل العبرات.

و مطمئن باشید که اگر قطره اشکی بر مصائب امام حسین ریخته باشیم، بواسطه همین اشک ها نجات خواهیم یافت و در واقع سرمایه های گران بهایی است برای روز مبادایمان که ان شاالله بواسطه همین اشک ها مورد شفاعت این بزرگوار قرار خواهیم گرفت. البته برای شفاعت و دستگیری مقدمات دیگری هم وجود داره که باید داشته باشیم که فرداروز دستمون رو بگیرن که اولی اون سنخیت ما با این بزرگواران هست. بحث شفاعت مجال وسیعی می خواهد و چون قصد اختصار داریم از آن صرف نظر می کنیم.

 در مورد زیارت امام حسین(ع) روایات زیادی وجود داره، فضیلت گریه بر امام حسین(ع)، شفایی که در تربت ایشان هست و ...

علاوه بر آثار دنیوی اون، یعنی تاثیرات روحی، فرهنگی اجتماعی، سیاسی و ... عزاداری برای حسین (ع) موجب بقاء و ثبات بیشتر دین و تضمینی برای سعادت انسان است.

روایت زیر بیانی است بر نجات زائران امام حسین(ع) از آتش دوزخ از زبان خود امام حسین(ع)؛

ایشان فرمودند:

« هر کس پس از شهادتم به زیارت من بیاید، در روز قیامت به زیارت او می روم و اگر نباشد جز در آتش دوزخ، او را از آتش بیرون می آورم.»

منابع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) / ص 731     *    فتح خون / ص 39


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/9:: 7:6 صبح

داشتم روایتی از پیامبر(ص) رو می خوندم که در آن ابوذر از پیامبر(ص) پرسیده بودند اساس اسلام چیست؟ حضرت در جواب ابوذر فرمودند: هر چیزی اساس (وشالوده ای) دارد و اساس اسلام، محبت ما اهل بیت(ع) است.

از خودم پرسیدم چطور میشه که اساس یک دین که دین جامع و کامل هستش محبت اهل بیت (ع) هست نه چیزهای دیگر؟ البته مشابه این سوال هم قبلا برام پیش اومده بود که چرا امام زمان(عج) در زیارت ناحیه فرمودند: ولأبکین علیک بدل الموع دما همون عبارت معروفی که همه مون شنیدیم که در زیارت ناحیه مقدسه که از جانب امام زمان(عج) در مصیبت جدشان حضرت سیدالشهداء آمده است که اگر اشک هایم تمام شود برایت خون گریه می کنم.

کمی که تامل کردم دیدم که چون فلسفه خلقت هستی این بزرگواران هستند و عالم به تمام اسرار نهان و آشکار و در واقع قطب عالم امکان، لذا کشته شدن این بزرگواران به دست حیوان صفتانی که تنها از انسانیت نام آن را به همراه دارند آنقدر مصیبت بزرگی است که اگر کسی همچون معصومین(ع) به جایگاه و ارزش و منزلت این بزرگواران آگاه باشد بی شک به جای اشک خون خواهد گریست.

امیرالمومنین(ع) فرمودند اگر پرده ها کنار رود و حقیقت عالم نمایان شود چیزی بر یقین من اضافه نخواهد شد. این بزرگواران به همه عالم احاطه داشتند اما با این اوصاف در بین جاهلانی چون ما زندگی کردند و قطره ای از دریای فضائل این بزرگواران را درک نکردیم. امیر (ع) در جای دیگری فرمودند اگر نمی ترسیدم که مردم به خدا شرک بورزند از فضایل خود چیزهایی را می گفتم که انسان ها از درک آن عاجزند و باز این کم ظرفیتی ما.

و این بار روایتی دیگر را از زندگی حضرت سیدالشهداء (ع) را در باب فضایل این بزرگواران با هم بخوانیم:

مردی خدمت امام حسین(ع) رسید و عرض کرد: درباره آن فضیلت مخصوصی که خداوند شما(اهل بیت نبوت) را به آن کرامت بخشیده است، برایم سخن بگو.

حضرت فرمودند:«تو قطعا توان پذیرش آن را نداری.»

عرض کرد: چرا ای فرزند رسول خدا(ص)! می توانم، برایم بازگو.

حضرت حدیثی فرمود، هنوز امام، سخن خود را به پایان نبرده بود که موهای سر و صورت آن مرد، سپید گشت و سخن امام را نیز فراموش نمود؛ امام فرمودند:« رحمت خدا، او را دریافت که حدیث را فراموش کرد.»

منبع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) / ص 655


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/9:: 7:6 صبح

حتما این ضرب المثل زیبا رو شنیدید که: « گفت: ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادبان ». این ضرب المثل واقعا ملاک خوبی است برای با ادب شدن. اینکه انسان با دیدن کار زشت دیگران از آن پند بگیرد و خود آن را مرتکب نشود. براستی ادب چه سرمایه عظیمی برای انسان است و البته نشانه فرهنگ او.

هرچند فرهنگ ها مختلف هست و طبعا ملاک حسن و قبح اعمال و رفتارها ظاهرا بسته به فرهنگ ها متغیر است اما حسن و قبح بعضی چیزها ذاتی است و این فرهنگ و آن فرهنگ ندارد مثل عدالت و ظلم که حسن و قبح آن ذاتی است.

با صرف نظر از بحث فلسفی در حسن و قبح افعال، به نظر شما ادب چیست؟ مثلا می تونید در یک جمله کوتاه اون رو تعریف کنید. داشتن ادب خود یک برتری و امتیاز ویژه به حساب می آید و در دین اسلام و فرهنگ تشیع ارزش فراوانی را داراست و مطمئنا تاثیر زیادی در شکل گیری شخصیت انسان هم در خانه و خانواده و هم در اجتماع دارد.

به نظر شما آیا غرور نشانه ادب است؟ تکبر و فخرفروشی چطور؟

مطمئنا انسانی که همه را نسبت به خود در جایگاهی برتر می بیند در دل اطرافیان خویش مرتبه ای والا دارد و این جایگاه هیچگاه با خودبرتر بینی به دست نمی آید.

در یک حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرمایند من والامقامی و برتری  را در تواضع قرار دادم اما مردم آن را در تکبر می جویند. واقعا هم همین است. (انی جعلت الرفعة فی التواضع والناس یطلبونه فی التکبر)

در روایت زیر معنای ادب را از زبان حضرت سیدالشهداء می خوانیم:

از امام حسین(ع) پرسیدند: ادب چیست؟

ایشان فرمودند:« این است که از خانه خود بیرون آیی و با هیچ کس برخورد نکنی مگر آنکه او را برتر از خود ببینی.».

منبع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) / ص 824


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 89/3/9:: 7:6 صبح

چقدر نسبت به ابراز محبت اطرافیانمان احساس مسئولیت می کنیم؟ شاید بپرسید که چرا احساس مسئولیت؟ اگر کسی احسانی به من کرد من در قبال او چه مسئولیتی دارم؟ و دایره مسئولیت خود را تنها منحصر در کارهایی بکنیم که انجام ندادن آن موجب ضرر یا از دست دادن منفعتی باشد. اما براستی اینگونه است؟

اگر یکی از اعضاء خانواده یا دوستی (البته در دایره ای که دین برای ما تعیین نموده است) به شما هدیه ای ناچیز دهد، عکس العمل شما در مقابل آن چیست؟ آیا تنها به یک تشکر بسنده می کنید؟

به نظر شما امام حسین (ع) در این مواقع چه برخوردی داشته است؟ روایت زیر نمونه ای است از هزاران موردی که امام (ع) اینگونه قشنگ و زیبا به اطرافیان خویش توجه داشته است. در زیارت جامعه کبیره آمده است که احسان و نیکوکاری عادت شماست و کرم و بخشش سجیت شما(عادتکم الإحسان و سجیتکم الکرم). یعنی بخشش و کرم و احسان و جود جزو ذاتیات خاندان اهل بیت(ع) است و اینان از هم جدایی ندارند.

امامی که اینگونه با کنیزی برخورد می کند با شیعیان و دوستداران خویش چگونه خواهد بود؟ امید که همین اشک های ما که تمام سرمایه ماست فرداروز دریایی شود برای خاموش کردن آتش عذاب .

از انس روایت شده است که:

نزد امام حسین (ع) بودم که کنیزی آمدو یک دسته گل به حضرت داد. حضرت فرمودند:« تو در راه خدا آزادی»

عرض کردم: او، یک دسته گل که ارزشی ندارد، به شما می دهد و شما او را آزاد می کنید؟

فرمودند: « خدا ما را این چنین تربیت فرموده ( و اینگونه ادب آموخته) است؛ خدای سبحان می فرمایند: « هرگاه شما را تحیت (، هدیه و سلام و درودی) آورند، شما به نیکوتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید» و بهتر از تحیت (و احسان) او، آزاد کردن او بود.»

منبع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) / ص 699


کلمات کلیدی :

   1   2   3   4   5   >>   >