فکر میکنی خدا واقعاً کجاست؟! آن دورها، توی آسمان های دورِ دور؟! یا همین نزدیکی ها، همین دور و برها؟!
آن روزگار هم کسی به دنبال خدا می گشت، آمد نزد پیامبر(ص) و پرسید؛ یا رسول الله، خدا کجاست؟ پیامبر(ص) فرمودند: «خدا نزد شکسته دلان است». خوشا به حالت که خدا میهمان دل تو شده است.
ارزش سوره قدر
روایت است که هیچ مؤمنِ روزهدار، سوره «اِناّ اَنْزَلْناهُ» را در سحرها و موقع افطار نمىخواند، مگر این که ما بین افطار و سحر، مانند کسى است که در راه خدا به خون خودش غلطیده باشد.(1)
2. بوی خوش دهان روزه دار(2)
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:
«اوحی الله تبارک و تعالی الی موسی(ع): ما یمنعک من مناجاتی؟ قال: یا ربّ اُجلّک عن المناجات فم الصائم فأوحی الله عزّوجلّ إلیه یا موسی لَخَلوف فم الصائم أطیب عندی من ریح المسک» (3)
خداوند به حضرت موسی وحی فرستاد، که چرا با من مناجات نمیکنی؟ عرض کرد: خدایا روزهدارم و در حال روزه، دهان خیلی معطر نیست. خداوند فرمود: ای موسی! بوی دهان روزه دار پیش من از مشک خوشبوتر است.
انسان مگر نمی خواهد در آن عالم مُطیّب و معطّر باشد، آنجا که دیگر سخن از آهو و نافه آهو نیست که عطری داشته باشد. آنجا روزه است که انسان را معطّر می کند. باطن روزه به صورت عطر ظهور می کند، آن هم در سطح بدن و اما مافوق آن را خدای سبحان می داند که چیست.
از امام صادق(ع) نقل شده که، اگر کسی در روز گرمی روزه بگیرد و تشنه شود، خدای سبحان هزار فرشته را موکّل می کند تا چهره او را مسح کنند و تا هنگام افطار به او بشارت دهند و هنگام افطار خداوند(عزوجل) می فرماید: «ما أطیب ریحُک و روحک! یا ملائکتی أشهِدوا أنّی غفرت له»(4) عجب معطری و چه بوی خوبی داری! فرشتگان من شاهد باشید که من او را آمرزیدم.
باطن روزه انسان را به آنجا می رساند که مخاطب خدا قرار می گیرد، اگر تا کنون می گفت «یا الله» از آن به بعد، خداوند می فرماید: «یا عبدی». اگر خداوند سبحان چیزی را به عظمت بستاید، دیگر نمی شود آن را به نافه آهو تشبیه کرد. «فانّ المسک بعضُ دم الغزال» مشک، که بعضی از خون غزال است، با عطری که خدای سبحان از آن تعریف می کند قابل قیاس نیست.
1) المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
2) برگرفته از کتاب حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی، صفحه 105-106.
3) روضة المتقین، ج 3، ص 229.
4) همان
تنهای تنها
اوایل همهمثل هم بودیم؛ با هم حرف میزدیم؛ با هم میخندیدیم؛ با هم گریه میکردیم و همه زندگیمان با هم بود.
کمی بعد، چند نفر از ما جدا شدند؛ تنها شدند و ناگهان تنهایی میخندیدند؛ تنهایی حرف میزدند؛ تنهایی حالشان گرفته میشد و تنهای تنها بودند.
کمی که بیشتر گذشت، چند نفر دیگرمان رفتند و با خودشان حرف میزدند؛ با خودشان میخندیدند، با خودشان تنها میدیدند و با خودشان تنها میشنیدند ... کمکم همه رفتند و حالا من تنها شدهام؛ تنها راه میروم؛ تنها نگاه میکنم؛ تنها نمیخندم؛ گریه نمیکنم؛ زندگی نمیکنم و فقط نگاه میکنم و به این تنهای تنها که دنبال قافله تنهایان به یک راه میروند، همه دنبالهرو شدهاند ولی به تنهایی.
حالا من تنها شدهام؛ باید همراهم را به دستم بچسبانم و دستم را به گوشم و تنها حرف بزنم؛ تنها بخندم؛ تنها گریه کنم و تنهای تنها، زندگی کنم.
ملاقات با خدا
مَن زارَه أَخاهُ فی بَیتِهِ قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ اَنتَ ضَیفی وَ زائری، عَلَیَّ قِراکَ وَ قَد اَوجَبتُ لَکَ الجَنَّةَ بِحبِکَ إِیاهُ.
میزان الحکمه، ج 5، ص 2276، ح 7928.
شرح حدیث:
فکر کن وقت ملاقات با خدا گرفته ای! و دوست داری با خدا ملاقات کنی! در عمرت چند بار از این خاطره شیرین یاد می کنی و هر بار با چه حرارتی از آن ملاقات سخن می گویی؟ شوخی نکردم،
تو واقعاً می توانی میهمان خدا باشی، باور نمی کنی؟! پیامبر(ص) فرمودند:
«هر کس به دیدار برادرش برود خداوند می فرماید: تو میهمان و زائر من هستی، پذیرایی تو بر عهده من است و به پاس محبت به برادرت بهشت را بر تو واجب کردم.»
«یا رب الحسین»
یکی از دوستان درخواست مطلبی در مورد نماز جماعت داشتند دیدم امروز بهترین فرصت برای این کار است با کوتاهترین بیان آنهم از زبان بهترین انسان...؟
امروز روز میلاد امام حسین علیه السلام است امامی که همه او را دوست داریم و به او عشق می ورزیم..!
پس از او مگوئیم و راه از او میجوئیم...
این قطعه از تاریخ کربلا با بیان های مختلف بارها و بارها در کتب مختلف بویژه مقاتل بیان شده است:
آن موقع که شمشیرهای دشمن از هر طرف از غلاف کشیده شده و تیرها مثل قطرات باران او را هدف قرار داده و از سوی دیگر تشنگی و داغ عزیزان بر او فشار میآورد و گریه و شیون زنان و کودکان دل سوخته حرم پیامبر دلش را میآزرد. همانند پدرش علی در لیلةُ الحریر و میدان نبرد صفّین در گیراگیر خون و آتش جنگ و در شرایط بحرانی و بسیار خطرناک با یاران خود به نماز جماعت ایستاد و با این نماز عارفانه و عاشقانه خویش از سرزمین گرم و سوزان نینوا به همگان پیام اقامه نماز دراوّلین وقت آن، آن هم به جماعت داد.
نیازی به توضیح نیست راه روشن است و وظیفه معلوم.!
انشاءالله خداوند توفیق عمل و شیعه واقعی بودن را به همه عنایت کند.
یا علی
دشمنان ناشناخته، پنهان، نقابزده، چند چهره، دوست نما فراوانند. گاهی هم، «خود»، دشمن خودیم و نمی دانیم!
دشمن، همیشه آن سوی کانالها ومیدانهای مین و سیمهای خاردار نیست،
گاهی درونِ دل است، خانه زاد است، خودی است، نهفته در سینه، خفته در دل و پنهان شده در قلب و ذهن است.
گاهی القاءات نفسانی، وسوسههای شیطانی، شبههها، دو دلیها، تردیدهاست. نیز، «تیر» و «ترکش» است که از پای در می آورد و انسان صالح و سالک را از «رده عمل» خارج می کند.
دشمن، همیشه پشت خاکریز
جواد محدثی
انسانها از جهت دین و دیندارى به دو دسته تقسیم مىشوند:
الف) دیندار
ب) بى دین
دسته اوّل خود به دو قسم تقسیم مىگردند:
1- دیندار ثابت و پایدار: اینان کسانى هستند که دین و شریعت به قلب و جان آنها رسوخ نموده و در آن مستقر شده است.
2- دیندار موقّتى و متزلزل: این دسته کسانى هستند که دین و ایمان به درون قلبشان نفوذ ننموده و یا به صورت نور ضعیفى از آن به درونشان سرایت نموده است، یعنى این دسته کسانىاند که دین و ایمان به صورت عاریتى در آنان وجود دارد.
براى تشخیص دیندار واقعى از غیر واقعى، باید دید که در هنگام بحرانها و سختیها چه مىکند. در هنگامى که ماندن در دین؛ جان، مال، آبرو، فرزند و خانواده را به مخاطره مىاندازد، چگونه رفتار مىکند؟ آیا متعلّقات دنیایى را بر دین خود مقدّم مىشمارد، یا آنها را فداى دین خود مىکند؟ اگر آنها را فداى دین خود کرد پس در زمره دینداران واقعى قرار دارد و گر نه، دیندار واقعى نبوده و جاى او در گروه دینداران غیر واقعى مىباشد.
خداوند متعال در رابطه با دینداران غیر واقعى مىفرماید:
1- «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَاِنْ اَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَاَنَّ بِهِ وَ اِنْ اَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الاخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسرانُ الْمُبِینُ؛ بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مىپرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است)؛ همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مىکنند؛ اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مىشوند (و به کفر رومىآورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است»! (حج / 11).
از امام حسینعلیه السلام نقل شده است که ایشان وقتى کاروانش به سرزمین کربلا رسید در رابطه با دیندارى فرمود:
«اِنَّ النَّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینَ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ ما دَرّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قلَّ الدَّیَّانُونَ؛
مردم بردههاى دنیا هستند و دین بازیچه (لق لقه) زبانشان مىباشد، حمایت و پشتیبانى از دین تا آنجا است که زندگیشان در رفاه باشد، امّا آنگاه که در بوته امتحان قرار گیرند دینداران کم خواهند بود».
بحار، ج 78، ص 117 - ج 44، ص 383.
براستی من و تو کجائیم و جزو کدام گروه...؟؟؟!!!
|
دقیقه 90
عرصه زندگى بى شباهتبه بازى فوتبال نیست! با این تفاوت که پهنه زندگى بسیار وسیعتر و گستردهتر است . نقطه شروع بازى زندگى «سن بلوغ» است و تا پایان بازى، فرصتهاى مغتنم بسیار وجود دارد . استفاده بهینه از این فرصتها به موفقیت مىانجامد و بر عکس، سهل انگارى و بى توجهى موجب «باخت» مىشود . . . .
در این گستره بزرگ، گاه آن قدر جلو مىروى که در «آفساید» قرار مىگیرى و تو را باز مىگردانند . گاه «خطا» مىکنى . داور گیتى، بسته به نوع خطا، «آوانتاژ» مىدهد; «اخطار» مىکند و اگر تکرار شد، با «کارت زرد» گوشمالىات مىدهد! و اگر همچنان خطاى عمدى ادامه یافت، با «کارت قرمز» از دور خارج مىشوى! . . .
مربى نیز در پیروزىات نقشى به سزا دارد . اگر به گفتهها و تجربیاتش توجه و عمل کنى، با سعى و تلاش، حتما «کاپ» موفقیت را در آغوش خواهى کشید .
گاه برایت فرصتى پیش مىآید، از زاویه «کرنر» به هدف مىنگرى و با ایجاد موقعیت و «توپ سازى»، براى خود و یارانت مثمر ثمر مىشوى. گاه از حریف «پنالتى» مىگیرى و «تماشاچیان» زندگى را به تحسین و «تشویق» وا مىدارى; و چه بسا همین فرصتها موجب دستیابى به «گل» مىشود و یا بر عکس،
با یک لحظه غفلت، به «ضد حمله» تبدیل شده، همه چیز به نفع حریف رقم مىخورد . . . .
آنچه مهم است استفاده صحیح از تمام لحظهها،
عوض کردن «تاکتیک» در صورت باز نشدن «خط دفاع» حریف و تسلیم نشدن در برابر «جنگ روانى» بازیکنان و تماشاگران است .
گاه بازى زندگى به «وقت اضافه» کشیده مىشود تا مافات جبران گردد . اگر در وقت اضافه «گل طلایى» زدى، محبوب داخل و خارج زمینى; همه دوستت دارند و به تو افتخار مىکنند.
البته باید بکوشى در «وقت قانونى» عمر کار مثبتى انجام دهى . نباید منتظر وقت اضافه بود! از کجا معلوم... ؟ !
شاید براى من و تو هرگز وقت اضافه و تلف شده منظور نکرده باشند و داور گیتى «سوت پایان» بازى را به صدا درآورد.
امیدوارم در « 90 دقیقه » زندگیتان سربلند از زمین خارج شوید . . . .
مولا علی علیه السلام و اهلبیت عصمت و طهارت یارتان
در مسیر خطا؟!!
کسی اگر سوار قوی ترین و سریع ترین ماشین شود، اما عوضی برود، یک ساعت که این آدم خطا برود، دویست کیلومتر اشتباه رفته است. یک دوچرخه سوار اگر اشتباه بکند در یک ساعت پنج ، شش کیلومتر عوضی می رود. یک هواپیما اگر یک ساعت عوضی برود چقدر عوضی رفته؟هفتصد کیلومتر ، هزار کیلومتر.
علم و قدرت انسان هر چه بیشتر بشود، وقتی انسان در حال خطا و در مسیر انحرافی باشد، خطا ی او بیشتر است.
مثل ها و پند ها ، ج 4 ، ص 88