سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در دانش دروغ پردازان، خیری نیست . [امام علی علیه السلام]


ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/8:: 7:31 صبح

 

شبهه :   در قرآن باخرافاتی بر میخوریم... آتش برای ابراهیم سرد میشود... چاقوی تیز گلوی اسماعیل را نمیبرد... چشمان نابینای یعقوب بینا میگردد...   یونس به شکم ماهی میرود... باد بفرمان سلیمان حرکت میکند...  موسی و قومش از درون رودخانه عبور میکنند... عصای موسی به اژدها تبدیل میشود...عیسی در گهواره سخن میگوید  و نوح از انواع جانوران یک جفت به کشتی مینشاند و............

پاسخ :   توجه داشته باشیم که با اینگونه موارد عموما در درون یکی از قصص قرآنی برخورد میکنیم . میدانیم که بخشی از قرآن کریم شامل قصه است ( قصه های حقیقی = پردازش رویدادهای عهد کهن ...  بازپروری وقایع تاریخی روزگاران بسیار دور...)

خرافات  معتقدات و باورهای ذهنی موهوم وغلط و غیر واقعی وبیمارگونه هستند .  اما باوربه  یک قصه با اعتقاد به یک ایده خرافی کاملا متفاوت است .  بدیهیست باوربه این گونه قصه های حقیقی و عبرت آموز مطلقا منجر به بروز اعتقادات خرافی نمیشود   ضمن اینکه هیچکدام از اینگونه موارد نیز برای انسانهای مومن و فکورغیر قابل باورنیستند ( هر چند که باور کردنشان کمی مشکل و دور از ذهن باشد)

إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإْسْحَقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِیسَى وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا«163»  وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَرُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَکَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَکْلِیمًا   ( سوره نسا آیات 163 - 164 )

همانا وحى فرستادیم به سوى تو چنانکه وحى فرستادیم بسوى نوح و پیمبران پس از او و وحى فرستادیم بسوى ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایّوب و یونس و هارون و سلیمان و دادیم به داود زبور را«163»   و پیمبرانى که خواندیم قصه شان را بر تو پیش از این و پیمبرانى که نخواندیم قصه شان را بر تو و سخن گفت خدا با موسى سخن‏گفتنى

إِنَّ هَـذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَـهٍ إِلاَّ اللّهُ وَإِنَّ اللّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ«62»  فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ (سوره آل عمران آیات ??-??)

همانا این است قصه هاى حقّ و نیست خدائى جز خدا و همانا خدا است عزتمند حکیم (62) و اگر روی گردانیدند پس خداوند به مفسدین آگاهست

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَـکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ( سوره یوسف آیه ???)

همانا بوده است در قصه هاى ایشان عبرتى براى خردمندان داستانى دروغ پرداخته نیست و لیکن گواهى آنچه پیش روى او است و تفصیل همه چیز و هدایت و رحمتى براى گروه ایمان‏آورندگان

(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَـذَا الْقُرْآنَ وَإِن کُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ (سوره یوسف آیه 3)

ما مى‏خوانیم بر تو بهترین قصه ها را بدانچه وحى فرستادیم بسوى تو این قرآن را و هر چند بوده‏اى پیش از آن از غافلان

 

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (سوره اعراف آیه 176)

و اگر مى‏خواستیم هر آینه بالا مى‏بردیمش بدانها لیکن او بسوى زمین گرائید و پیروى کرد هوس خود را پس مثَل او مانند سگ است که اگر آهنگش کنى زبان از کام درآرد و اگر بگذاریش زبان از کام درآرد [فروهلد] این است مثَل گروهى که تکذیب نمودند آیتهاى ما را پس بخوان قصه ها را شاید اندیشه کنند


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/8:: 7:31 صبح

شبهه : در قرآن میخوانیم که تنها خدا از نوع جنسیت جنین اطلاع دارد حال آنکه امروزه انسانها براحتی از نوع جنسیت جنین مطلع میگردند

پاسخ : توجه داشته باشیم که دراین آیات موضوع اطلاع از نوع جنسیت جنین تنها در انحصار خداوندنیست بعلاوه معلومات خداوند دراین باره فراتر از  علم به پسر یا دختر بودن جنین انسانهاست

خدا آنچه هر ماده‏اى بارور شود می داند و آنچه رحمها فروبرند و آنچه بیفزایند و هر چیزى نزد او به اندازه است  سوره رعد آیه ?

همانا خدا علم ساعت نزد او است و باران را فرود آورد و آنچه را در رحمها است می داند و کسى نداند فردا چه چیز فراهم مى‏آورد و کسى نداند به کدام زمین مى‏میرد همانا خدا داناى آگاه است سوره لقمان آیه ??

  شبهه:  آیات جنایی قرآن ( به نقل از سایت ضد اسلامی افشا)   سوره احزاب آیه 61 - سوره بقره آیه 223 - سوره بقره آیه 191 - سوره مائده آیه انفال - سوره مائده آیه 33 - سوره مائده آیه 38 - سوره محمد آیه 4 - سوره نساء آیه 34 - سوره نساء آیه 89 - سوره توبه آیه 12 - سوره توبه آیه 123 - سوره توبه آیه 29 - سوره توبه آیه 5


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/8:: 7:31 صبح

شبهه :  موضوع برده داری در قرآن کریم چیست و آیا قرآن برده داری را به رسمیت میشناسد؟

 

پاسخ : در قرآن کریم حقیقتا موضوعی با عنوان برده و برده داری به مفهوم رایج کلمه مشاهده نمیگردد .

 

آنچه هست قرآن کریم این واقعیت عینی و طبیعی که انسانها از حیث استقلال شغلی و مالی و یا کارگری و کارفرمایی و یا مقام ومنصب اجتماعی و ... از درجات و جایگاه متفاوتی برخوردار هستند را برسمیت میشناسد . اما این مطلقا به مفهوم برسمیت شناختن برده داری نیست .

 

برده داری رابطه ای غیر انسانی و ظالمانه است که طی آن بردگان کالایی تجاری و قابل خرید و فروش هستند . انسانهایی ستمکش و مظلوم که نه تنها نیروی کارآنان بلکه جان و ناموس و شرف انسانی آنان نیز به رایگان در مالکیت تام واختیاراربابان زور گو و ظالم و ستمگرست .

 

پر واضح است که  قرآن کریم هیچگاه چنین رابطه  ننگین و غیر انسانی وظالمانه را برسمیت نشناخته است . بلکه آنرا نفی نیز میکند.

 

برای نمونه از دیدگاه قرآن هیچ اربابی ( غیر از خدا ) وجود ندارد. و هرگونه ارباب و ارباب گیری کفربوده و نفی گردیده است. ( سوره های مبارکه آل عمران 64 و80 , توبه 31 ویوسف 39 )

 

ظلم و ستمگری  و تجاوز به حقوق وکرامت انسانی بندگان خدا جرم و از بدترین گناهان و مستوجب شدید ترین عذاب های الهیست . ( آیات متعدد )

 

و تفاوت نژاد و رنگ و زبان در جوامع انسانی فقط بدلیل شناسایی آنها از یکدیگر است . و ملاک کرامت انسانها نزد خدا تنها پرهیزکار تربودن آنهاست . ( سوره های مبارکه حجرات آیه 13 و روم آیه 22)

 

 

بنظر میرسد  شبهه وجود برده داری در قرآن مجید ناشی از وجود کلماتی مانند عِبَاد , عَبْد ( در مقابل حُرّ ) , رَقَبَة , فِی الرِّقَاب , مَلَکَتْ أَیْمَان , أَمَة  ,  إِمَاء  , أَسِیر  و اَسْرَى است .

 

حال آنکه هیچکدام از این کلمات به معنای برده نیستند و در بردارنده مفاهیم دیگری مانند افراد وابسته یا غیرمستقل , امر بران , غلامان خانه زاد , خدمتکاران دائمی و ( خانه محرم ) , دختران خدمتکارخانگی , اسیران یا (اسیران بیگار) و نظایر اینها هستند .

 

                                       * * * * * * * 

  

نکته : شاید یافتن مفهوم دقیق کلمه أَسِیر نیازمند تحقیق بیشتر باشد . اما بنظر میرسد مراد همان اسیران جنگی هستند . (یا اسیران جنگی که  که وادار به کار مجانی یا بیگاری { نوعی از بردگی } میشوند ) . این کلمه در 3 آیه از قرآن موجود است ...

 

 وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ( سوره مبارکه انسان آیه 8 )

 

(مومنین) همراه با محبت به مسکینی و فقیری و اسیری غذا میخورانند.

 

اى پیامبر به آن اسیران که در دست شمایند بگو  اگر خدا در دلهاى شما خیرى بداند به شما بهتر از آنچه از شما گرفته شده بدهد و شما را بیامرزد و خدا آمرزنده مهربان‏ است ( سوره مبارکه انفال آیه 70)

 

پیامبرى را نسزد ( یا نبوده ) که اسیرانی داشته باشد تا در زمین کشتار کند شما بهره دنیا را میخواهید و خدا آخرت را میخواهد و خدا عزّتمند حکیم‏ است ( سوره مبارکه انفال آیه 67 )

 

و نکته جالب توجه در مورد  کلمه رقبه (وفی الرقاب) اینکه در تمامی آیات مربوطه خداوند دستور به آزادسازی آنها و نیکویی و محبت و دادن مال به آنها و دادن صدقات به آنها فرموده است ( هر چند این کلمه بمعنای غلام زرخرید یا  نوعی برده باشد ) . سوره های مبارکه نساء آیه 92 , مائده 89 , مجادله 3 , بلد 13 , بقره 177 و توبه 60

 

مِّا مَلَکَتْ أَیْمَان ( آنچه یمین ها مالک است ) نیز زنانی هستند که تحت  مسئولیت صاحب اختیار خود بسر میبرند . و دستیابی به مفهوم دقیقتر میسور نیست و در هر صورت به معنای بردگان زن نیستند.


منبع پرسمان قرآنی


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/8:: 7:31 صبح

 

 

پاسخ : مکر در معنا به مفهوم ترسیم و اجرای هر گونه نقشه گام به گام و پنهانی برای رسیدن به هدفی خاص است  و چنانچه بکار گیری این شیوه با اهداف پلید و ظالمانه باشد به آن ( مکر سیئ ) یا مکر زشت گفته شده است .  ( لذا واژه مکر به تنهایی در بردارنده مفاهیم زشت و نکوهیده نیست . )

 

اسْتِکْبَارًا فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ وَلَا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ...(سوره فاطر آیه 43 )

برترى‏جستنى در زمین و مکر زشت و فرود نیاید مکر زشت جز به اهلش

 

برابرآنچه که در آیات مربوطه میخوانیم  خداوند خود بهترین بکار گیرنده این نوع شیوه در برابر مکر ظالمین است و خداوند در برابر مکاران ظالم و ستمگر  متقابلا این شیوه را که متناسب با رفتار خود آنهاست بکار میگیرد:

 

 وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ ( سوره آل عمران آیه 54 )

و مکر کردند و مکر کرد خدا و خدا است بهترین مکرکنندگان

 

همچنین بکار گیری این روش  از ناحیه مکاران بدلیل ماهیت پنهانی اش از دید خداوند پنهان نیست و مامورین خداوند از ابتدای شکل گیری آن ( در ذهن ) تا انتها به ثبت و کتابت آن میپردازند :

 

وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّکْرٌ فِی آیَاتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ ( سوره یونس آیه 21 )

و هرگاه چشانیم مردم را رحمتى پس از سختى که بدانان رسیده ناگهان ایشان را است مکری در آیتهاى ما بگو مکر خدا سریع تر است همانا فرستادگان ما مى‏نویسند آنچه رامکر کنید

 

         *************

 

شبهه دیگری درهمین رابطه  : چنانچه خدا توانایی برخورد علنی و مستقیم و قهر آمیز با مکاران را دارد  توسل متقابل او به این شیوه ( مکر) در برابر آنها چه توجیهی دارد ؟!

 

پاسخ : شکی نیست خدای قادر متعال بدون بکار گیری شیوه مکر نیز توانایی هر گونه برخورد علنی و قهر آمیزبا مکاران بد اندیش  ستمگر را دارد . به این آیه توجه کنید :

 

آیا ایمن شدند آنان که مکر کردند بدیها را که فرو بردشان زمین یا بیایدشان عذاب از جائى که نمى‏دانند؟ ( سوره نحل آیه ?? )

 

در هر صورت  بکارگیری شیوه های گوناگون ( همینطور زمان اجرای آن )  از ناحیه خداوند  بستگی به خواست خود او و نیز به ا نحاء گوناگون اعمال انسانها دارد .  چنانچه برابر آیات متعدد خداوند در موارد زیادی  به انسانها تا روز موعود ( روز جزا – روز قیامت ) مهلت میدهد و این نشانگر هیچگونه ضعف یا تناقض در صفات خداوند نیست .


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/4:: 7:45 صبح

 چرا شیعیان بر «مهر» سجده می کنند؟ دلیل فقهی این عمل چیست؟

 پاسخ را در «ادامه مطلب» بخوانید.


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/4:: 7:45 صبح

سوال :
چه حکمتی در توسل نهفته است؟

پاسخ :
الف) حکمت اعطای این نقش به بزرگان دین و اولیای الهی، جایگاه معنوی آنان است. همه موجودات عالم هستی، آیات و
نشانه‏های خداوندند. هر موجودی به اندازه وسعت وجودی‏اش، نشان دهنده اسما و صفات خداوند سبحان است. عالی‏ترین و
تابناک‏ترین جلوه و ظهور حضرت حق، در آیینه وجود انسان کامل (پیشوایان معصوم) محقق می‏گردد. انسان کامل آیینه
تمام‏نمای اسما و صفات حضرت حق و جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است. توسّل به انسان کامل، در حقیقت توجه به
جلال و جمال خدا و توسّل به چشمه فیض او است.

ب) اولیای الهی انسان‏هایی از جنس خود ما هستند و به طور معمول، خیلی راحت‏تر و زودتر می‏توان با آنان رابطه عاطفی،
برقرار کرد.

ج) خداوند خواسته است تا اولیای خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. توجه به آنان، به عنوان انسان‏های کامل و
برقراری ارتباط عاطفی و معنوی با آنان، تأکید بر حقانیت و الگو بودن آنان است و موجب می‏شود تا مردم با مراجعه به آنان
و الگوگیری از ایشان، به طریق هدایت و سعادت دست یابند.

توسل، اتخاذ وسیله، برای نزدیک شدن به چیزی است. این واژه در لغت به معانی مختلفی آمده است که عبارتند از:

1. نزدیک شدن.

2. مقام و منزلت پیش سلطان.

3. درجه.

4. چاره‏جویی برای رسیدن به چیزی با میل و رغبت.

5. هر چه به سبب آن، نزدیک شدن به دیگری ممکن باشد.

بی‏شک، آدمی برای تحصیل کمالات خود، چه مادی و چه معنوی، به غیر خود نیازمند است؛ به بیان دیگر، هر یک از موجودات
در رسیدن به کمالات خود، دست نیاز به سوی موجودات خارج از وجودشان دراز کرده، از فعل و انفعال و تأثیر و تأثر اصناف
گوناگون عالم هستی استمداد می‏کنند. این، همان قانون «توسل» است که یک حقیقت تکوینی می‏باشد که در نظام خلقت برقرار
بوده و در همه جا مشهود است.

قرآن کریم نیز موضوع توسل را یک طریق مسلّم و روشن برای نیل به هدف و توحید، معرفی می‏کند. در قرآن آمده است:

1. «ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از خدا پروا کنید، و به او [توسل [تقرب جویید و در راهش جهاد کنید؛ باشد که رستگار
شوید».(1)

2. «آن کسانی را که ایشان می‏خوانند [خود [به سوی پروردگارشان تقرب می‏جویند [تا بدانند [کدام یک از آنها [به او[
نزدیک‏ترند و به رحمت وی امیدوارند و از عذابش می‏ترسند؛ زیرا که عذاب پروردگارت همواره در خور پرهیز است»(2)

این دو آیه، به خوبی نشان می‏دهد که تمام ما سوی الله، از فرشتگان و پیامبران و دیگر اصناف و طبقات خلق، در مقام کسب
فیض و اخذ برکات، از خداوند، وسیله طلب می‏کنند و برای جلب رحمت بیشتر و دفع عذاب از خود، دنبال وسیله‏ای می‏گردند تا
به قرب بیشتری نائل شوند. با توجه به این دو آیه، معلوم می‏شود که مناسب‏ترین معنی وسیله و توسل، همان معنای پنجم
است؛ یعنی هر چیز که به سبب آن، نزدیک شدن به دیگری ممکن باشد. با توجه به این که کلمه وسیله در دو آیه فوق، به
صورت مطلق آمده، طبعاً دارای معنای بسیار گسترده‏ای است و با اطلاق خود، شامل هر نوع اعتقاد، عمل و هر چیز یا
شخصی که به شکلی صلاحیت نزدیک کردن به پیشگاه اقدس پروردگار را داشته باشد، می‏گردد.

1. مائده (5)، آیه 35.

2. اسرا (17)، آیه 57.


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/4:: 7:45 صبح

سوال:  

 با توجه به این که خداوند فرموده  فقط مرا بخوانید، گفتن «یا رسول الله، یاعلی، یا حسین و...» سبب شرک نمی‌شود؟

پاسخ :

 

خداوند در یک آیه فرموده است :ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ . غافر / 60 .مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم!و از طرف دیگر فرموده است :یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَة . المائده / 35 .اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید ! و وسیله‏اى براى تقرب به او بجوئید .و نیز از قول برادران حضرت یوسف علیه السلام نقل فرموده که به حضرت یعقوب فرمودند :یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ .گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیمو حضرت یعقوب علیه السلام نیز که پیامبر خدا بود به آن‌ها قول داد که در آینده نزدیک از خداوند برای آن‌ها طلب استغفار خواهد کرد :قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ . یوسف / 97 و 98 .گفت: «بزودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى‏طلبم، که او آمرزنده و مهربان است!اگر
قرار بود که توسل به غیر خدا شرک بود ، حضرت یعقوب که پیامبر خداوند بود ،
نباید به آن‌ها چنین قولی می‌داد و باید آن‌ها را از این کار شرک‌آلود نهی
می‌کرد
. خداوند نیز بعد از نقل این واقعه نمی‌گوید که کار آن‌ها شرک بوده است .و باز در آیه خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید :وَلَوْ
أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ
وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا
. النساء / 64 .و اگر آنان ، هنگامى که به خود ستم مى‏کردند (و فرمانهاى خدا را زیر پا مى‏گذاردند)، به نزد تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏کردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مى‏کرد خدا را توبه پذیر و مهربان مى‏یافتند .این
آیه صراحت دارد که آمدن به سراغ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و او را
بر در درگاه خدا شفیع قرار دادن ، و وساطت و استغفار آن حضرت براى
گنهکاران نه تنها شرک نیست ؛ بلکه سبب پذیرش توبه ، و رحمت الهى نیز می‌شود
.اگر
وساطت ، دعا ، استغفار و شفاعت خواستن از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
شرک بود ، چگونه امکان داشت که خداوند چنین دستورى را به گنهکاران بدهد
! به
این نکته نیز باید توجه داشت که پیامبران و ائمه علیهم السلام آمرزنده
گناه نیستند ؛ بلکه آن‌ها فقط مى‏توانند از خدا طلب آمرزش کنند و از
آن‌جایی که آن‌ها بندگان برگزیده خداوند هستند و در نزد خداوند آبرو دارند
، خداوند شفاعت آنان را می‌پذیرد و در آمرزنده حقیقی خداوند است
.
                                         
گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) 



کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/4:: 7:45 صبح

سوال :

دلیل اینکه شیعیان هنگام وضو پاها را مسح می کنند و آن ها را مانند اهل سنت نمی شویند چیست؟

پاسخ :

در آیه شریفه 6 سوره مائده آمده است :

"یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا
وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ
وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ"

ای
کسانی که ایمان آورده‏اید! هنگامی که به نماز می‏ایستید، صورت و دستها را
تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل ]> برآمدگی پشت پا[ مسح کنید!
در جمله نخست لفظ «ایدی» بکار رفته که جمع «ید» است و چون «ید» در زبان
عربی استعمالات مختلفی دارد و گاه به انگشتان دست، گاه به انگشتان تا مچ،
گاه به انگشتان تا آرنج، و گاه به کل دست از انگشتان تا کتف اطلاق می‏شود
لذا «الی المرافق» در صدد بیان مقدار واجب است نه در مقام بیان کیفیت غَسل
و شستشوی دست.

اما راجع به مسح پاها، آیه شریفه بخوبی دلالت دارد که انسان برای گرفتن وضو دو وظیفه دارد:

1 ـ شستن دست‏ها و صورت« فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ ».

2 ـ مسح سر و پاها« وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ" ».

چنانچه
ما این دو جمله را به نزد عرب زبانی که ذهن او مسبوق به هیچ یک از مشارب
فقهی نباشد؛ بدهیم، بی‏تردید خواهد گفت که وظیفه ما نسبت به صورت و دستها
شستن و نسبت به سر و پاها مسح است.

از نظر قواعد ادبی لفظ «أَرْجُلَکُمْ» عطف بر کلمه «رُؤُسِکُمْ»
می‏باشد که نتیجه آن مسح پاهاست و نمی‏توان آن را بر جمله پیشین و کلمه
«ایدیکم» عطف کرد تا نتیجه‏اش شستن پاها شود زیرا لازمه این کار این است
که در بین معطوف (
أَرْجُلَکُمْ) و معطوف علیه (أَیْدِیَکُمْ)، جمله معترضه «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ» قرار گیرد که از نظر عربی درست نیست و مایه اشتباه در مقصود می‏باشد.

ضمنا در «أَرْجُلَکُمْ» میان قرائت نصب و قرائت جر فرقی وجود ندارد و بر مبنای هر دو قرائت کلمه «أَرْجُلَکُمْ» عطف بر «رُؤُسِکُمْ» است، با این تفاوت که اگر بر ظاهر آن عطف شود مجرور، و اگر بر محل آن عطف شود منصوب خواهد بود.

منبع : سایت حوزه


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/4:: 7:45 صبح

آیا تبرک جستن به آثار اولیای خدا، شرک محسوب می شود؟

برای «پاسخ» به ادامه مطلب مراجعه کنید.


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/4:: 7:45 صبح

پرسش :
آیا
مس قبر شریف پیامبر( ص ) و تبرّک به آن و برداشتن از تربت شریف مشروع است
؟ و آیا در منابع معتبر اهل سنّت نقل شده است که کسى از صحابه و تابعین
دست به چنین کارى زده است؟

پاسخ :

1- آرى ، فاطمه زهرا ( س ) از تربت قبر پیامبر ( ص ) برداشت و بر چشمانش گذاشت و چند بیت شعر سرود . ارشاد السارى ، ج3 ، ص352.  

2- ابو ایوب انصارى صورت خود را روى قبر شریف پیامبر ( ص ) گذاشت . مستدرک حاکم ، ج 4 ، ص 560 - وفاء الوفا ، ج4 ، ص1404.

3- بلال حبشى خود را روى قبر شریف پیامبر ( ص ) انداخت و بدن خود را به قبر مى سایید ؛ «فَجَعَلَ یَبْکی عِندَهُ وَ یُمَرِّغُ عَلَیهِ» . سیر اعلام النبلاء ، ج 1 ، ص358 ؛ اسدالغابه ، ج1 ، ص208. 

4- عبداللّه بن عمر دست خود را روى قبر شریف مى گذاشت . شرح الشفاء ، ج2 ، ص1994

5-  ابن
منکدر - تابعى - صورت خود را روى قبر پیامبر ( ص ) مى گذاشت و مى گفت: هر
زمان مشکل و یا فراموشى و لکنت زبان برایم پیش مى آید ، از قبر پیامبر ( ص
) شفاء و یارى مى طلبم . سیر اعلام النبلاء ، ج3 ، ص213.

منبع : www.valiasr-aj.com

کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4      >