سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردباری، جامه دانشمند است، پس مبادا که آن را به تن نکنی [امام باقر علیه السلام ـ در نامه اش به سعد خیر ـ]


ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/29:: 11:27 عصر

در پاسخ به سؤال، ابتدا باید نگرشی اجمالی به ماهیت هیپنوتیزم نمود و سپس پاسخ سؤال شما را بدهیم.

 دانشمندان از دیرزمان دریافته بودند که سیاله مغناطیسی خاصی در انسان وجود دارد که با استفاده از تکنیک‏های خاصی، می‏تواند به وسیله آن در افراد دیگر اثر بگذارد.

 در آغاز وجود چنین نیرویی در مشرق زمین کشف شده بود. کلدانی‏ها، مصری‏ها و هندی‏ها به آن پی برده بودند و برای درمان اعصاب و بی‏اشتهایی، از آن استفاده می‏کردند. اما چندان شکل عمومی نداشت تا این که یک پزشک اتریشی به نام «مسمر» در اواخر قرن 18 میلادی (در سال 1775) آن را به عنوان یک کشف علمی مطرح ساخت و گفت: در وجود انسان نیروی سیال مخصوصی وجود دارد که می‏توان برای درمان بعضی از بیماران، از آن استفاده کرد. تا این که «پویسکور» یکی از شاگردان مسمر به روش استاد آشنا شد و برای درمان بیماران از این نیروی مرموز بدن خود استفاده می‏کرد و به اصطلاح این امواج مغناطیسی مخصوص را به بدن بیمار روانه می‏ساخت.

 یک روز هنگامی که مشغول درمان یک روستایی بود، ناگهان با نهایت تعجب دید او به خواب فرو رفت.

 او از این جریان سخت متوحش و دستپاچه شد و خواست وی را بیدار کند، او را صدا زد برخیز برخیز، در این موقع با صحنه عجیب‏تری روبه رو شد. بیمار در حالی که هنوز در خواب بود از جا برخاست و شروع به راه رفتن کرد او با تعجب و وحشت گفت: بایست بیمار ایستاد، کم‏کم فهمید که بیمار درحالی شبیه به خواب فرورفته که با خواب‏های معمولی بسیار فرق دارد. او در این حال صدای خواب کننده را می‏شنود و هر چه به او دستور داده شود انجام می‏دهد بالاخره هر طور بود، او را بیدار و به حال عادی برگرداند و به این ترتیب موضوع خواب مغناطیسی لااقل درآن محیط کشف شد و معلوم گردید که از طریق مانیتیسم (سیاله مغناطیسی) می‏توان به هیپنوتیزم (خواب مغناطیسی) دست یافت.

 با ادامه تحقیقات در این زمینه، آشکار شد که نگاه‏های طولانی به یک نقطه نیمه روشن، توام با تلقین‏های پی‏درپی، به ضمیمه استفاده از سیاله مزبور، برای خواب کردن افرادی که آمادگی دارند کافی است وبا این سه عامل می‏توان افراد را به خواب مغناطیسی فرو برد.

 مسأله مهم این جا بود که «عامل» (خواب واره‏گر) می‏توانست جانشین اراده و تصمیم «معمول»، (سوژه خواب رونده) گردد، و معمول به تمام معنا تسلیم اراده او شود و هر دستوری به او بدهد بدون چون و چرا انجام دهد.

 به عبارت دیگر هیپنوتیزم نوعی تحت کنترل قرار گرفتن فردی ضعیف (سوژه) توسط «قدرت ذهنی» فردی قوی به لحاظ تمرکز ذهنی (نه حرکات و تلفیقات ظاهری هیپنوتیزور) قلمداد شده است. (ر. ک: حساسیت به هیپنوتیزم، هیلگارد).

آن چه در این جا مورد نظر می‏باشد، این است که تأثیرات خواب واره‏گر (هیپنوتیزور) بر سوژه اعم از آن که ناشی از حرکات، تلقینات، تکنیک‏های ایدئوموتودیک، ریلاکسیک و... باشد و یا ناشی از قوت روح و ذهن که از طریق ریاضت و تمرین حاصل شده است، در هر صورت چگونه تأثیری است؟ آیا صرفا ایجاد یک سری تصورات و خیالات و تلقینات غیر واقعی است و یا آن که آنچه را که سوژه ادراک می‏کند یا بدون ادراک بر زبان می‏آورد و ظاهر می‏سازد، واقعیتی تردید ناپذیر است؟

 این مسأله هنوز جای بحث بسیار دارد، ولی آنچه در حال حاضر می‏توان گفت آن است که:

 اولاً، حرکاتی که از معمول سر می‏زند وسخنانی که برزبان می‏راند، چیزی جز تلقینات عامل نیست مثلاً اگر به یک زبان خارجی که قبلا آشنایی نداشته تکلم می‏کند، یا اعلام می‏دارد در فلان منطقه هستم، یا راه می‏رود و. همه القائات خواب واره‏گر است و از حقیقت بهره‏ای ندارد. البته این القائات تنها با حرکات و اشارات نمایشی نیست بلکه از طریق ذهن عامل صورت می‏گیرد. بنابراین اگر هیپنوتیزور آن دسته از لغات خارجی را که سوژه تکلم می‏کند، نداشته باشد، چنین حرکتی صورت نخواهد پذیرفت.

 ثانیاً، در بعضی از موارد- نه به آن داغی که برخی طرح می‏کنند- از این شیوه برای درمان برخی از بیماران می‏توان استفاده کرد، و حتی در بعضی از موارد از آن به جای داروی بیهوشی نیز استفاده نمود که این تأثیر چیزی جز آثار تلقین نیست.

 برخی بین مسأله هیپنوتیزم و تجرید روح خلط نموده و آن دو را نیز مشابه یکدیگر فرض کرده‏اند. درحالی که بین آن دو تفاوت بسیار است و تفصیل آن در این مختصر نمی‏گنجد ولی امروزه برخی با استفاده از تکنیک‏های پیشرفته‏تر هیپنوتیزم، ادعای تجرید روح نموده و کالای خود را به این نام قالب می‏کنند.

در مورد ریاضت که بخشی از پرسش شما اشت توجه شما را به مطالب ذیل جلب می کنیم:

ریاضت در لغت چند معنا دارد:

 1. تحمل رنج و تعب برای تهذیب نفس و تربیت خود یا دیگری،

 2. تمرین و ممارست،

 3. کوشش و سعی،

 4. گوشه نشینی توأم با عبادت و کفّ نفس‏فرهنگ معین..

 و در اصطلاح؛ یعنی، تحمل رنج و مشقت و خود را از نظر جسمانی در محدودیت قرار دادن و در قبال آن به یک توانمندی‏های روحی رسیدن.

 انواع ریاضت:

 از منظری کلی، ریاضت را به دو نوع می‏توان تقسیم کرد:

 1. ریاضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزه‏های دینی.

 2. ریاضت در قالب آموزه‏های دینی و براساس معیارهای شرعی. فرق‏های این دو عبارت است از:

 یکم. ریاضت به معنای مطلق؛ یعنی، اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقت بیندازد تا مهارت‏ها و توانمندی هایی را در بعد روحی به دست آورد؛ قطع نظر از اینکه آیا چنین عملی از نظر احکام شرعی و مبانی دینی صحیح است یا نه؛ از این‏رو مرتاضانی که بدون در نظر گرفتن شریعت الهی، ریاضت می‏کشند برای رسیدن به هدف خود، هر عملی را انجام می‏دهند؛ ولو این که از نظر شرعی کار حرامی باشد یا حتی با کرامت انسانی سازگار نباشد؛ زیرا او بر این باور است که فلان عمل، موجب تقویت روح یا اراده او می‏شود. حال آنکه در ریاضت‏های دینی (مانند روزه) هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمی‏شود و هر قدرت و نیرویی برای او مطلوب نیست. براساس احکام الهی روزه می‏گیرد، زیرا اعمال و احکامی که دین وضع نموده و انسان‏ها را موظّف به انجام دادن آن کرده، بدین جهت است که انسان را در حوزه عبودیت خدا، قرار دهد و او به مقام قرب الهی برسد. پس نتیجه واثر ریاضت‏های شرعی، با غیر شرعی کاملا با هم متفاوت است.

 دوم. فرق دیگر ریاضت دینی با ریاضت غیر دینی این است که دین به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگری را نمی‏دهد و همواره اعمالی که انسان انجام می‏دهد باید یک فایده عقلایی داشته باشد. به عنوان مثال روزه یک عمل واجبی است که افراد مکلف - که دارای شرایط تکلیف هستند باید روزه بگیرند. اما همین روزه اگر در جایی موجب آسیب شدید جسمانی شود یا موجب بیماری یا تشدید بیماری گردد، حکم آن لغو می‏شود و چنین فردی نباید روزه بگیرد.

 در حالی که یک مرتاض ممکن است عملی را انجام دهد؛ صرفا به جهت این که دادن انجام آن موجب تقویت اراده می‏شود و کاری ندارد به اینکه این عمل ممکن است برای او ضرر داشته باشد. به عبارت دیگر بر اساس قاعده کلی «لاضرر و لا ضرار فی الاسلام»(1)؛ ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن قرار داده نشده است و نیز بر اساس قاعده (لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها)؛( 2)خداوند هیچ کس را بیش از توانایی‏اش تکلیف بار نمی‏کند. این قواعد و اصول را یک مرتاض نه تنها مد نظر ندارد؛ بلکه ممکن است برخلاف آن عمل کند؛ صرفا به این جهت که می‏خواهد با ریاضت کشیدن، بعدی از ابعاد روحی و روانی خودش را تقویت کند. از همین روی بسیاری از احکام اولیه در مورد بسیاری از افراد ممکن است تغییر کند یا آن تکلیف اولیه از دوش آنان برداشته شود؛ مثلا اگر کسی بیمار است و روزه گرفتن برای او ضرر دارد یا درمان او را به تأخیر می‏اندازد و نیز افرادی که مسافر هستند، نباید روزه بگیرند.

 سوّم. فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفی است که مرتاض دنبال کند. مرتاض با چه انگیزه و هدفی جسم خود را به مشقت می‏اندازد؟ اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست؟ ممکن است بگوید: برای تقویت روح یا به جهت تقویت اراده یا به دلیل اینکه بتوانم توانایی به دست آورم. اما اولین شرط روزه این است که روزه دار باید نیت و قصد «قربت» کند: «انما الاعمال بالنیات». (3) البته روزه‏دار نیز ممکن است انگیزه‏اش دستیابی به بهشت و نعمت‏های بهشتی باشد؛ اما قصد قربة الی الله دارد او می‏خواهد در قالب عبودیت، رضایت خدا را به دست آورد و به دنبال آن از نعمت‏های مادی و معنوی او نیز بهره بگیرد. پس در ریاضت‏های الهی قصد و انگیزه انسان‏ها الهی است؛ ولی مرتاضان معلوم نیست چنین هدفی را دنبال کنند.

 چهارم. یکی دیگر از فرق هایی که بین ریاضت‏های غیر دینی و ریاضت‏های دینی وجود دارد، به کارگیری محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن - که در قالب عمل به احکام الهی از جمله روزه گرفتن به کمالاتی دست می‏یابد - هرگز حاضر نیست از این کمالی که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام آن را به کار گیرد؛ ولی یک مرتاض ممکن است در اثر ریاضت؛ توانمندی هایی به دست آورد و در راه غیر صحیح و غیر مشروع از آن استفاده کند.

پاورقی:


کلمات کلیدی :