تکلیف چیست؟
انتخابات 22خرداد شرایط سیاسی ویژه ای را در ایران به نمایش گذاشت. به طور معمول در هر انتخابات، گروه های سیاسی با هم به رقابت می پردازند که خود را بخشی از نظام سیاسی موجود می دانند و ساز و کارهای حقوقی تعبیه شده در آن برای چرخش قدرت را پذیرفته اند. نفس مشارکت گروه های سیاسی در انتخابات، حتی اگر به این موضوع تصریح نکنند، به این معناست که خود را بخشی «بهنجار» از سیستم سیاسی موجود می دانند و بنا دارند در چارچوب آن برای به دست گرفتن قدرت با گروه های دیگری که آنها هم همین اصل را پذیرفته اند رقابت کنند. تحت این شرایط، چنان که بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی گفته اند، نتیجه انتخابات هرچه باشد به افزایش مشروعیت نظام سیاسی منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، همین که یک نظام سیاسی امکان گردش قدرت از طریق رقابت میان گروه های مختلف و انتخاب مردم از میان آنها را فراهم می آورد، بر مشروعیت سیاسی خود افزوده است صرف نظر از اینکه کدام گروه رای بیاورد و قدرت را در دست بگیرد. به این ترتیب برخلاف گروه های سیاسی که در انتخابات مختلف گاه شکست می خورند و گاه پیروز می شوند، نظام سیاسی همواره برنده انتخابات است چرا که «ظرف رقابت» را به وجود آورده و حفظ کرده است.
در انتخابات 22 خرداد این رویه معمول در هم ریخت و شرایطی ویژه پدیدار شد. اصلاح طلبان در این انتخابات به وضوح نه به عنوان یک گروه سیاسی درون نظام که قصد رقابت «آرام و قاعده مند» دارد بلکه در قامت اپوزیسیونی تمام عیار به صحنه آمدند. هنوز چند ماه تا انتخابات مانده بود که گفتند هیچ اعتمادی به روند برگزاری انتخابات ندارند و تصور می کنند حتما در آن تقلب خواهد شد! بعد از آن، رییس دولت را پی در پی دروغگو خواندند تا به تعبیر خودشان کار را به جایی برسانند که اگر احمدی نژاد گفت ماست سفید است مردم باور نکنند. در مرحله بعد، با اعلام اینکه نهادهای قانونی متولی نظارت بر انتخابات را قبول ندارند، به تشکیل نهاد نظارتی موازی روی آوردند تا در روز انتخابات به زعم خودشان به جمع آوری مدارک و مستندات تخلفات انجام شده بپردازند. اقدام بعدی فراخوانی هواداران خود به خیابان ها بود که در موارد متعددی به ایجاد آشوب و ناامنی شدید در آستانه انتخابات منجر شد. یک روز قبل از انتخابات پای خارجی ها را هم به میان کشاندند. کاندیدای اصلاح طلبان در مقابل جمعی از خبرنگاران خارجی خود را پیروز انتخابات خواند و گفت این موضوع قطعی است مگر اینکه تقلب شده باشد! فردای انتخابات، کاندیدای اصلاح طلب بی آنکه هیچ سندی داشته باشد از وقوع تخلفات گسترده در انتخابات خبر داد و ضمنا اعلام کرد که از هرگونه مراجعه به نهادهای قانونی که دقیقا برای رسیدگی به شکایاتی از این دست ایجاد شده اند خودداری خواهد کرد. او در عوض هواداران خود را -درست مانند روزها و شب های قبل از انتخابات- به حضور در خیابان ها فرا خواند و هر روز با صدور بیانیه های تحریک کننده و هیجان انگیز از آنها خواست در خیابان ها بمانند و تا انتخابات ابطال نشده به خانه برنگردند. نتیجه، کشته و مجروح شدن ده ها تن، وارد آمدن میلیاردها ریال خسارت به اموال خصوصی و عمومی و ضربه خوردن به جایگاه و آبروی نظام در محیط داخلی و بین المللی بوده است.
نظام جمهوری اسلامی با افراد و گروه هایی از این دست چگونه باید برخورد کند؟ کسانی که اگر انتخابات را ببرند تبدیل به اپوزیسیونی خطرناک درون نظام می شوند و امکانات نظام را برای ضربه زدن به اصل آن به کار می گیرند- چنانکه تجربه حضور 8 ساله آنها در دولت و تصدی 4 ساله مجلس به وضوح نشان می دهد- و اگر انتخابات را ببازند خود را پیروز می نامند و دست در دست عوامل خارجی خیابان ها را آتش می زنند، معنای این رفتارها هیچ چیز جز این نیست که این افراد وگروه ها ولو به زبان چیز دیگری بگویند اصل نظام سیاسی را قبول ندارند و انتخابات را هم- مثل حضور در دولت و دیگر نهادهای نظام- چه ببازند و چه ببرند فقط ابزاری برای ضربه زدن به اقتدار، جایگاه و اعتبار نظام وایجاد دردسر برای آن می دانند. با چنین گروه هایی که هیچ کدام از قواعد بازی را به رسمیت نمی شناسند اما خود را پیروز همه مراحل بازی می دانند و از به هم زدن میز بازی در صورت لزوم هم ابایی ندارند چه باید کرد؟ آیا می توان پذیرفت که این افراد و گروه ها همچنان بخشی از جامعه سیاسی باشند؟! تامل در این پرسش ضرورتی است که نمی توان و نباید از مواجهه با آن گریخت.
مهدی محمدی