سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستان تو سه کسند و دشمنانت سه کس . امّا دوستان تو . دوست تو و دوست دوست تو و دشمن دشمن توست ، و دشمنانت : دشمن تو و دشمن دوست تو و دوست دشمن توست . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/9/18:: 12:20 صبح

ستاره‏هایی از آسمانِ عرفه

تو آغازگر احسانی، پیش از توجه عبادت‏کنندگان؛ اَنْتَ البادی بالإحسانِ قَبْلَ تَوَجُّه العابدینَ.

خدایا! چگونه عزتمند باشم، در حالی که از خاک خوار و بی‏مقدار مرا سرشتی یا چگونه عزتمند نباشم، در حالی که مرا به خودت نسبت دادی؟ الهی کیفَ اَسْتَعِزُّ وَ فِی الذِّلَةِ اَرْکَزْتَنی اَمْ کَیْفَ لا اَسْتَعِزُّ و الیکَ نَسَبْتَنی؟

خدای من! چگونه واگذاری مرا، حال آنکه سرپرستی‏ام را پذیرا شده‏ای؟ اِلهی کَیْفَ تَکِلُنی وَ قَدْ تَکَفَّلْتَ لی؟

نادانی و گستاخی من بر تو، تو را از هدایتم باز نداشت؛ لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلی و جُرْأتی علیکَ أنْ دَلَلْتنی.

خدایا! کاری کن که چنان از تو بترسم، گویا تو را می‏بینم؛ اللهمَّ اجْعَلْنی اَخْشاکَ کَأَنّی اَراکَ.

معامله آن بنده بسی زیانبار است که به او بهره‏ای از عشقت نداده‏ای؛ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عبدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نصیبا.

چه دارد آنکه تو را ندارد، و چه ندارد آنکه تو را دارد؟ ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَک و مَا الَّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟

هرچند بندگیِ من به طور جدّی تداوم نیافت، اما دوستی و اراده قطعی‏ام پایدار است؛ اِنْ لم تَدُمِ الطّاعَةُ مِنّی فِعْلاً جَزْما فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّةً وَ عَزْما.

خدای من! مرا به که وا می‏گذاری؟ به آشنایی که از من می‏گسلد یا به بیگانه‏ای که بر من روی تُرش می‏کند؟ الهی إلی مَنْ تَکِلُنی إلی قریبٍ فَیَقْطَعُنی اَمْ اِلی بعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنی؟

دست نیاز به درگاهت دراز کرده‏ایم. همان دست‏ها که به خواری اعتراف نام گرفته است؛ فَقَدْ مَدَدْنا الیکَ اَیْدِیَنا فَهِیَ بِذِلَّةِ الإعترافِ موْسومَةٌ.

خدایا! من در توانگری‏ام مستمندم، پس چگونه در نیازمندی‏ام مستمند نباشم؟ الهی اَنَا الفقیرُ فی غِنایَ فکیف لا اکونَ فقیرا فی فقری.

 


کلمات کلیدی :