چه نکوتر آن که مرغی، ز قفس پریده باشد
پــر و بــال مــا بریدنــد و در قفس گشودنــد
چه رها، چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
شعر: شهید تاجیک
خدای مهربان بدجوری پرو بالمان شکسته و حسابی اسیر شده ایم مولا جان کمکمان کن که پرواز کنیم، گاهی گناه می کنیم و به خیال خودمان لذت می بریم ولی بعد حسابی پشیمون می شیم، حالا که نگاه به گذشته میکنم می بینم همه لذتها تمام شده و فقط گناه و شرمنده گی برام مونده، شرمنده ام از شما که آبروم رو نبردی، شرمنده از امام زمانم و شرمنده از امام حسینی که چند روز دیگه در ماه محرم میخوام برم در خونة آقا و شرمنده از آقام ابالفضل ....
خدای مهربون کمکم کن!!!!
این منم در دست غفلتها اسیر ای خدای مهربان دستم بگیر