سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سنگى که به غصب در خانه است ، در گرو ویرانى کاشانه است . [ و این گفتار از پیامبر ( ص ) روایت شده است و شگفت نیست که دو سخن همدیگر را ماند که از یک چاه کشیده است و در دو دلو ریخته . ] [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/6/4:: 4:52 عصر

 

تن‌های تنها

اوایل همه‌مثل هم بودیم؛ با هم حرف می‌زدیم؛ با هم می‌خندیدیم؛ با هم گریه می‌کردیم و همه زندگی‌مان با هم بود.

کمی بعد، چند نفر از ما جدا شدند؛ تنها شدند و ناگهان تنهایی می‌خندیدند؛ تنهایی حرف می‌زدند؛ تنهایی حالشان گرفته می‌شد و تنهای تنها بودند.

کمی که بیشتر گذشت، چند نفر دیگرمان رفتند و با خودشان حرف می‌زدند؛ با خودشان می‌خندیدند، با خودشان تنها می‌دیدند و با خودشان تنها می‌شنیدند ... کم‌کم همه رفتند و حالا من تنها شده‌ام؛ تنها راه می‌روم؛ تنها نگاه می‌کنم؛ تنها نمی‌خندم؛ گریه نمی‌کنم؛ زندگی نمی‌کنم و فقط نگاه می‌کنم و به این تن‌های تنها که دنبال قافله تنهایان به یک راه می‌روند، همه دنباله‌رو شده‌اند ولی به تنهایی.

حالا من تنها شده‌ام؛ باید همراهم را به دستم بچسبانم و دستم را به گوشم و تنها حرف بزنم؛ تنها بخندم؛ تنها گریه کنم و تنهای تنها، زندگی کنم.


کلمات کلیدی :