سوال:
در مورد توسّل چه مدرکى در قرآن وجود دارد مثلاً چهارده معصوم و اولیاء (علیهم السلام) را وسیله قرار دادن و از خدا حاجت خواستن مانعى ندارد ؟
جواب:
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة(سوره مائده آیه : 35)
حقیقت توسل : موضوع مهمى که در این آیه، مورد بحث قرار گرفته ، در باره انتخاب وسیله است ، وسیله به معنى تقرب جستن یا چیزى که باعث تقرب به دیگرى از روى علاقه ورغبت مى شود مى باشد. وسیله در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد هر کار وهر چیزى را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار مى شود شامل مى گردد، که مهم ترین آنها ایمان به خدا وپیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)و جهاد وعبادت همچون نماز، زکات، روزه، زیارت خانه خدا ، صله رحم ، انفاق در راه خدا وهر کار نیک وخیر مى باشد على (علیهم السلام) در یکى از خطبه هاى نهج البلاغه میفرماید : بهترین چیزى که بوسیله آن میتوان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا وپیغمبر(صلىالله علیه وآله) وجهاد در راه خدا وبرپاداشتن نماز ودادن زکاتِ فریضه، روزه ماه رمضان وحج وعمره وصله رحم است که انسان را از سقوط نجات میدهد (نهج البلاغه : خ 110).
قرآن وتوسل : از آیات دیگر قرآن نیز به خوبى استفاده مىشود که وسیله قراردادن مقام انسان صالحى در پیشگاه خدا وطلب چیزى از خداوند به خاطر او به هیچ وجه ممنوع نیست ومنافات با توحید ندارد ،در (سوره نساء آیه 64 ) میفرماید : (ولو انهّم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا لله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً) از این آیه استفاده مىشود که توسل به پیامبر(صلىالله علیه وآله) ویا امام(علیهم السلام) یک شرک نیست بلکه یک عمل شایسته ودرستى است اگر چنین نبود قرآن تشویق به این امر نمى کرد که انسان گناهکار براى قبول توبه وطلب مغفرت دست به دامن پیغمبر اکرم (صلىالله علیه وآله) بزند . ونیز در (سوره یوسف آیه 97 ) مى فرماید: برادران یوسف از پدر تقاضاى بخشش مى کنند وبه پدرشان میگویند که به پیشگاه خداوند براى آنها استغفار کند ویعقوب نیز این تقاضا را پذیرفت .
توسل در روایات اسلامى : در روایات اسلامى که از طرق شیعه وسنى در دست داریم به خوبى استفاده میشود که توسل به این معنى که پیغمبر (صلىالله علیه وآله)و ائمه (علیهم السلام) و صالحان و مؤمنین را وسیله قراردادن هیچ گونه اشکالى ندارد بلکه کار خوب وشایسته اى است. ودر روایات بسیار وکتب حدیثى زیاد نقل شده است به عنوان نمونه : سمهودى یکى از دانشمند معروف سنى میگوید : مدد گرفتن وشفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیغمبر (صلىالله علیه وآله) واز مقام و شخصیت او هم پیش از خلقت او مجاز است وهم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش و هم در عالم برزخ وهم در روز رستاخیز سپس روایت معروف توسل حضرت آدم(علیهم السلام) را به پیغمبر (صلى الله علیه وآله)از عمر بن خطاب نقل کرده که آدم (علیهم السلام) روى اطلاعى که از آفرینش پیامبر اسلام(صلىالله علیه وآله) در آینده داشت به پیشگاه خداوند چنین عرض کرد. ( یا رب اسئلک بحق محمد لما غفرت لى ) از تو تقاضا دارم که مرا ببخشى) تفسیر نمونه : 4 / 367 نقل از کتاب وفا الوفاء : 1371(. بیهقى نقل میکند،که در زمان خلیفه دوم ، سالى قحطى شد بلال به همراه عده اى از صحابه بر سر قبر پیامبر آمده گفت : ( یارسول الله استسق لامتک فانهم هلکوا ) اى رسول خدا از خدایت بخواه براى امتت باران نازل کند که امت شما در حال هلاک شدن هستند ( تفسیر نمونه : 4 / 369 نقل از کتاب التوسل : 253 ). پس توسل به پیغمبر و ائمه و صالحان و مؤمنان هیچ منعى ندارد چون متوسل ، از آنها چیزى نمى خواهد بلکه واسطه قرار میدهد براى نزدیک شدن به خدا و یا از ارواح پاک مىخواهد که آنها از خدا بخواهند تا بیماریَش را شفا دهد و توفیق حلاوت عبادت عنایت فرماید من اگر به کسى بگویم التماس دعا دارم این تقاضا شرک نیست زیرا او در غیاب من دعا مى کند خدا مرا ببخشد.
منبع : اندیشه قم
بر همین
اساس، قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوی و قرب به درگاه الهی،
امر به توسّل به اسباب تقرب کرده است: «ای موءمنان پروای الهی داشته باشید
و به سوی او وسیله تحصیل کنید»(?).
در روایات پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهمالسلام نیز بر لزوم توسّل به
اولیای الهی هنگام دعا، تأکید شده است؛ چنانکه در روایت نبوی مستند نزد
شیعه و اهل سنت چنین آمده است:
«هر دعایی محجوب است تا این که بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود»(?)
بنابراین، همچنان که اصل دعا از اسباب و وسیلههای فیض است و میتوان حاجت
را به طور مستقیم از خداوند درخواست کرد؛ توسّل به اولیای الهی در هنگام
دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است.
?- مائده آیه ??
?- میزان الحکمه - کنزالاعمال - المعجم الاوسط
گاهی حادثه یا موضوعی در اثر یک سلسله عوامل تاریخی، زمان، مکان و... ستایش یا نکوهش میشود، اما نه به این معنی که اصل طبیعت آن شیء قابل ستایش یا مستحق نکوهش باشد; بلکه احتمال دارد زمینه یا دلیل خاصی باعث این ستایش یا نکوهش شده باشد.
بخشی از نکوهشهای نهج البلاغه راجع به زن، ظاهراً به جریان جنگ جمل بر میگردد; یعنی جنگی که به شهادت تاریخ، زمینة دو جنگ صفین و نهروان را فراهم آورد و در نهایت منجر به شهادت مظلومانة حضرت علی(ع) و پایان حکومت عادلانهاش گردید; بنابراین میتوان گفت: انگیزة حضرت (ع) در بیان آن خطبه، انگشت گذاردن روی نقاط ضعفی است که در نوع زنان موجود بوده و میتوانسته خطرساز باشد. آری اگر بنا باشد زنی رهبری سیاسی و زمام مسائل حکومتی را در دست گیرد، نباید چنان نقاط ضعفی را در وی نادیده گرفت، چنان که مردان هم بدون داشتن لیاقت و قابلیتهای لازم، نمیتوانند مسئولیتهای رهبری و حکومتی را به عهده گیرند.
از سوی دیگر آن همه بزرگداشت و تعظیم حضرت (ع) نسبت به حضرت زهرا (س) یا دختر گرامیشان حضرت زینب (س) (که نام او را چون زینت پدر است زینب مینهد او که با نقشآفرینی در حادثة عاشورا، توانست نمونة بیبدیل و نسخهای مجرد در تاریخ باقی بماند) هرگز با اعتقاد به نقصان ذاتی و فطری زن هماهنگ نیست. حال دلیل فرمایش حضرت (ع) را از ادامة کلام مبارک خودشان میتوان بدست آورد. از آن جا که در عرصة قضاوت و داوری، گاه نیاز به شهادت شهود هست و شهادت دو زن (طبق فرمودة خدای تعالی) برابر است با شهادت یک مرد، از سوی دیگر یکی از شرایط شاهد، دارا بودن قوای عقلانی است و به شهادت سفیه، نادان، ساهی یا غافل اهمّـیّت داده نمیشود، میتوان نتیجه گرفت که مقصود حضرت از نقص عقل، سفاهت و کم عقلی نیست; زیرا شهادت شاهد سفیه اصلاً پذیرفته نیست و مرد و زن با تعداد بیشتر و کمتر تفاوتی ندارند. از طرفی علت کافی نبودن شهادت یک زن، نبودن مستمر و دائمی زنان در عرصة حوادث اجتماعی است. زنان به علت اشتغال شدید به امور خانهداری و تربیت اولاد که بزرگترین مسئولیت طبیعی و مطلوب آنهاست، غالباً در متن وقایع و امور جاری اشخاص و اصناف قرار نمیگیرند و کمتر اتفاق میافتد که احاطة لازم را که صحت شهادت مبتنی بر آن است، بدست آورند و گاه ممکن است مطلبی را فراموش نمایند.
افزون بر این، غلیان عواطف و احساسات که با تدبیر خالق حکیم در وجود زن سرشته شده، محتمل بلکه متیقّن است که در پارهای اوقات از کارآیی قوة تفکر او بکاهد; که البته این مطلب هم در جای خود نوعی ارزش تلقی میشود.
شکى نیست که تحمیلات ناروایى در طول تاریخ بر دوش زنان بوده و بعضى از آنها هماکنون نیز باقى است.
ریشه بسیارى از این تحمیلات را بایستى در بىدینى و بىتقوایى گروهى از مردم دانست که محیط را براى زنان و بلکه براى همه ناامن مىکنند. مشکلات دیگر اجتماعى را نیز که بر این مقوله بیفزاییم، وضعیتى را پیش مىآورد که هماکنون شاهد آن هستیم.
آنچه دین از زنان و مردان خواسته، حفظ حریمها است و این جز براى سعادت آنان نیست چنان که مىبینیم در دنیاى غرب و در پشت پرده ظواهر فریبنده، نظامى پر دغدغه و مخاطرهآمیز بر روابط خانوادگى و تربیت فرزندان و حاکم است.ادامه مطلب...
اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. با بررسى وضع محیطهاى مختلف قبل از اسلام به این نتیجه مىرسیم که تعدد زوجات به طور نامحدود، امر عادى بوده و قبل از اسلام جریان داشته؛ تعدد زوجات از ابتکارات اسلام نیست، بلکه دین آن را در چارچوب ضرورتهاى زندگى انسان محدود ساخته و براى آن قید و شرایط سنگین قرار داده است.
قوانین اسلام براساس نیازهاى واقعى بشراست، نه احساسات، وقتى مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به کنار بگذاریم، فلسفه تعدد زوجات روشن مىشود. هیچ کس نمىتواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر، قربانیان اصلى را آنها تشکیل مىدهند.ادامه مطلب...
به دو صورت می توان نظر و دیدگاه اسلام را مورد اشتغال و تحصیل زنان تبیین نمود: یکی این که به بیان حکم مسئله و فتوای فقهای اسلام بسنده کنیم، دیگر این که با نگاه تحقیقی به مسئله بنگریم و از این رهگذر شائبه تبعیض و نگاه متفاوت به زن و مرد نیز پاسخ داده شود. ادامه مطلب...
گرایش به فرهنگ غربی و فساد عوامل متعددی دارد از جمله :
1- ظاهر جذاب و فریبنده مظاهر تمدن غرب که با استفاده از ابزارها و تکنیکهای مختلف به صورت زیبا به نمایش در میآید.
2-گرایش های نیرومندی همچون غریزه جنسی در وجود انسانکه طبیعتاً فرد را به سوی پورنو گرافی غربی متمایل می سازد.ادامه مطلب...
برخی معتقدند باید آشنایی و صمیمیت پیش از ازدواج وجود داشته باشد تا دو فرد یکدیگر را به خوبی بشناسند و پس از آن زندگی مشترک را شروع کنند اما باید بگوییم که عشق واقعی و علاقه مندی حقیقی بین دو جنس ، زمانی ایجاد می شود که دو فرد ارتباط خود با یکدیگر را به سادگی تزلزل پذیر ندانند؛ ادامه مطلب...
استخاره به معنای طلب خیر است؛ یعنی انسان از خداوند بخواهد که او را به نیکی و خیر برساند. کلمة استخاره بعد ها به تفأل بر قرآن و انجام با تسبیح یا به نحو دیگر (استخاره ذات الرقاع) مصطلح شده است. مردم از استخاره عمل تفأل را می فهمند و متأسفانه بسیاری از ایشان نمی دانند که استخاره چیست و در چه مواقعی می بایست استخاره کرد! آیا اگر حکم استخاره خوب یا بد آمد، اینحکم الزام آور است یا خیر؟ یعنی اگر کسی علیه نتیجة استخاره عمل کرد باید منتظر عواقب آن باشد یا آن که عواقبی در پی نخواهد داشت؟ادامه مطلب...