سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون خبر مرگ اشتر بدو رسید فرمود : ] مالک مالک چه بود به خدا اگر کوه بود کوهى بود جدا از دیگر کوهها و اگر سنگ بود سنگى بود خارا که سم هیچ ستور به ستیغ آن نرسد و هیچ پرنده بر فراز آن نپرد . [ و فند کوهى است از دیگر کوهها جدا افتاده . ] [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/3/6:: 9:37 صبح

ظلم به حضرت زهرا‌(س) گناه کبیره یا صغیره؟!

یکی از علمای برجسته اهل تسنّن‌، علاّمه و مورّخ بزرگ، عبد‌الحمید‌بن محمدبن حسین‌بن ابی‌الحدید مدائنی،‌ معروف به «ابن ابی‌الحدید» است، که یکی از آثار مهم و معروف او «شرح نهج‌البلاغه» می‌باشد (که اخیراً در بیست جلد چاپ شده است)، او در سال 655 هـ .ق در بغداد درگذشت.  وی در جلد ششم شرح نهج‌البلاغه خود، پس از آن‌که ماجرای آشوب بعد از رحلت رسول خدا‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ را بیان می‌کند و اقرار می‌کند که عمر همراه گروهی به خانة فاطمه‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ هجوم آوردند، و فریاد فاطمه‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ بلند شد که از خانه‌ام دور گردید ...و نیز به نقل از صحیح بخاری و صحیح مسلم، تصریح می‌کند که:

«فَهَجَرَتْهُ فاطمَةُ وَ لَمْ تُکَلِّمْهُ فی ذلِکَ حَتّی ماتَتْ، فَدَفَنَها عَلِیُّ لَیْلاً وَ لَمْ یُوذَنْ بِها اَبابَکْر : فاطمه‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ از ابوبکر دوری کرد، و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت، و علی‌ـ علیه السّلام ـ فاطمه  ‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ را شبانه به خاک سپرد،‌ و موضوع را به ابوبکر اطلاع نداد».1

 

                                                                

 

در عین حال برای حفظ آبروی عمر و ابوبکر، به توجیه پرداخته و چنین می‌گوید: «فَاِنَّ هذا لو ثبت انّه خطا، لم یکن کبیرة بل کان من باب الصّغائر التی لاتقتضی التَبرّی، و لا توجب زوال التّولّی»

«اگر ثابت شود که این برخورد (عمر و ابوبکر با فاطمه) خطا و گناه از آن‌ها بود، ولی گناه کبیره نیست، بلکه از گناهان صغیره‌ای است که موجب بیزاری از آن‌ها،‌ و قطع دوستی با آن‌ها نخواهد شد!!»

حال سؤال این است که: براستی هجوم آوردن به خانة حضرت زهرا‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ و یا دستور به هجوم دادن، و آن حضرت را ناراحت کردن، در حدّی که تا آخر عمر، از ابوبکر و عمر، روی گردانید، و با آن‌ها سخن نگفت، گناه صغیره است؟!

اگر ابن ابی‌الحدید می‌گفت: اصل حادثه نزد ما ثابت نیست،‌ خیلی تعجّب نمی‌کردیم، ولی او که اقرار به صحّت حادثه دارد، چگونه چنین سخنی گفته است؟ آیا او فرق بین گناه کبیره و صغیره را نمی‌دانست؟   مگر نه این است که ابن ابی‌الحدید،‌ خودش نقل کرده،‌ و علمای دیگر اهل تسنّن نیز نقل کرده‌اند که : پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ در شأن فاطمه‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ فرمود: «اِنَّ اللّهَ یَغْضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ وَ یَرْضِی لِرِضاها  خداوند به خاطر خشم فاطمه‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ خشم می‌کند،‌ و به خاطر خشنودی او خشنود می‌گردد»، و نیز فرمود:

«فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی، مَنْ آذاها فَقَد‌ْ آذانِی وَ مَنْ آذانِی فَقَدْ آذَی‌اللّه َ: فاطمه‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ پارة تن من است، کسی که او را بیازارد، مرا آزرده است، و کسی که مرا بیازارد، خدا را آزرده است»2

 

                                                                

                                                    

بنابراین قطعاً آن دو نفر، فاطمه‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ را آزردند، و آزردن فاطمه و خشمگین کردن او موجب آزردن و خشم خدا و رسول است، بنابراین آیا براستی در عین حال، آزردن فاطمه‌ـ سلام‌اللّه علیها ـ گناه صغیره است؟!  اگر این،‌ گناه، صغیره است پس گناه کبیره چیست؟؟؟!!!!

مگر خداوند در قرآن نمی‌فرماید:

انَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً

کسانی که خدا و رسول او را اذّیت کنند، خداوند در دنیا و آخرت آن‌ها را لعنت فرمود، و برای آن‌ها عذابی خوار کننده آماده نموده‌است ؟؟!!!       (احزاب ـ 57)

                                                            تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.....

                                                        

 

[1]. شرح نهج‌‌‌‌ البلاغه ابن ابی‌‌ الحدید، ج 6، ص 46 و 47.
[2]. صحیح بخاری، ط‌ دارالجیل بیروت،ج 7، ص 47، و ج 9، ص 185. و مدارک دیگر در کتاب فضائل الخمسه، ج 3، ص 190.


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/8:: 7:5 صبح

بســـــــــــــــــم الله الرحمن الرحیم

 

ایام فاطمیه و شهادت دخت نبی اکرم، و همچنین شهادت نواد? رسول خدا حضرت فاطم? معصومه را به منتقم آل محمد علیهم السلام و هم? دوستان و محبین اهل بیت تسلیت عرض می کنم

 

آزار فاطمه آزار پروردگار

 

           

 

پروردگار در سور? توبه می فرماید:" و الذین یؤذون رسول الله لهم عذاب ألیم " آن کسانی که رسول خدا را آزار می دهند برای آنان عذابی درد ناک خواهد بود. و در سور? احزاب می فرماید:" ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخرة و أعدّ لهم عذاباً مهینا " آن کسانی که خدا و رسول او را آزار می دهند پروردگار در دنیا و آخرت آنان را لعنت فرموده و عذابی درد ناک برای آنان مهیا کرده است.

 

در این آیه آزار رسول خدا همردیف آزار پروردگار قرار گرفته است و رسول خدا صلی الله علیه و آله خود فرموده اند: آزار دهند? من بداند که پروردگار را آزار می دهد، در حدیثی حضرت صادق از پدران گرامی خود از امیر المؤمنین علیهم السلام نقل فرمودند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به حضرت زهرا فرمودند:" یا فاطمة! ان الله تبارک و تعالی لیغضب لغضبک، و یرضی لرضاک " ای فاطمه! همانا پروردگار از غضب تو غضبناک و از خوشنودی تو خوشنود می شود.

 

روزی شخصی به نام صندل [ظاهراً از مخالفین می باشد] بر حضرت صادق علیه السلام وارد شد و به حضرت عرض کرد:" یا ابا عبدالله! انّ هؤلاء الشباب یجیئونا عنک بأحادیث منکرة، فقال له جعفر علیه السلام: و ما ذاک یا صندل؟ قال: جاءنا عنک انّک حدثتهم أنّ الله لیغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها! فقال جعفر علیه السلام: یا صندل! ألستم رویتم فیما تروون: انّ الله تبارک و تعالی یغضب لغضب عبده المؤمن و یرضا لرضاه؟! قال: بلی؛ قال: فما تنکرون أن تکون فاطمة علیها السلام مؤمنة یغضب الله لغضبها، و یرضی لرضاها؟! فقال له: الله أعلم حیث یجعل رسالته " این جوانان (شیعیان) از قول شما احادیث عجیبی نقل می کنند، حضرت فرمودند: چه می گویند؟ صندل گفت: آن ها می گویند شما فرموده اید: غضب پروردگار در غضب فاطمه و خوشنودی او در خوشنودی فاطمه است! حضرت فرمودند: مگر شما از جمله احادیثی که نقل می کنید نمی گوئید: پروردگار غضبناک می شود از غضب بند? مؤمن خود و با خوشنودی او خوشنود می شود؟! صندل عرض کرد: آری؛ حضرت صادق علیه السلام فرمودند: آیا انکار می کنید که فاطمه حتی یک زن مؤمنه ای باشد که پروردگار از غضب او غضبناک شود و از خوشنودی او خوشنود گردد؟! [صندل که به اشتباه خود پی برده بود و فهمید که مقام امامت را نشناخته] عرض کرد: پروردگار بهتر می داند که رسالت خود را در کجا قرار دهد.

 

فاطمه قلب رسول خدا

 

در کتاب تفسیر ثعلبی آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه وآله روزی دست فاطمه سلام الله علیها را گرفته بودند و به مردم فرمودند:" من عرف هذه فقد عرفها، و من لم یعرفها فهی فاطمة بنت محمد، و هی بضعة منّی، و هی قلبی الذی بین جنبی، فمن آذاها فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی الله " هر کس این را می شناسد که می شناسد، و هرآنکس که او را نمی شناسد بداند او فاطمه دختر محمد است، و همو پار? تن من است، و همو قلب من است که بین دوپهلوی من قرار گرفته، پس هرکس او را آزار دهد همانا مرا آزار داده، وهرکس مرا آزار دهد پروردگار را مورد آزار قرار داده است!!

 

مسلم در صحیح خود از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده است:" انّما فاطمة بضعة منّی، یؤذینی ما آذاها و یسرّنی ما اسرّها " فاطمه پار? تن من است آنچه او را مورد اذیت قرار دهد مرا اذیت داده و آنچه او را مورد شادمانی قرار دهد مرا خوشنود وشادمان ساخته است.

 

و مانند این احادیث در کتاب های بکری ها (پیروان ابوبکر که نام خود را سنی نهادند!!) و مخالفین خیلی زیاد یافت می شود، و در همان کتاب ها غضب حضرت فاطمه سلام الله علیها نسبت به ابوبکر، عمر و حزب شیطانی آن ها زیاد است از جمله بخاری در صحیح خود می گوید:" ... فوجدت فاطمة علی ابی بکر فی ذلک، فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت " و فاطمه از ابوبکر بخاطر این [ظلم هائی که پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله به او و دیگر اهل بیت علیهم السلام شده بود] خشمگین شد و از او برید و تا وقتی که از دنیا رفت دیگر با او سخن نگفت!!

 

همچنین در کتاب الامامة و السیاسة آمده است: [پس از ظلم هائی که ابوبکر و عمر به حضرت زهرا سلام الله علیها روا داشتند] عمر به ابوبکر گفت: ما فاطمه را آزار دادیم بیا نزد او برویم و رضایت خاطرش را بخواهیم!! آن دو اجازه خواستند اما فاطمه به آنان اجازه نداد، نزد علی رفتند و علی آنان را نزد فاطمه برد [آقای ابن قتیبه در این جا بیان نمیکند که چه گفتند و چه شد که مولا آن دو را نزد حضرت فاطمه سلام الله علیها برد با آنکه بانو قبل از این اجازه نداده بود!!] هنگامی که آن دو نزد فاطمه نشستند بانو روی خود را به دیوار برگرداند [و به آن دوپشت کرد]، ابوبکر و عمر به او سلام کردند اما فاطمه جواب سلام آن دو را نداد!!

 

روز غدیر حجت بر همگان تمام شد

 

سؤالی که از بکری ها و آورند? این احادیث در کتاب هایشان داریم این است: مگر پروردگار جواب سلام مسلمان را واجب ندانسته تا جائی که اگر کسی به نماز گزار سلام کند باید جواب او را بدهد، در غیر این صورت اگرچه نماز باطل نمی شود اما مرتکب گناه شده است، مگر نه آنکه هنگامی که کعب بن مالک و دوستانش نافرمانی رسول خدا کرده و از رفتن به جنگ تبوک خود داری کردند و پیامبر به اصحاب خود فرمودند: با آنان تکلم نکنید، کعب نزد رسول خدا آمده و سلام میکرد و به لبان مبارک رسول خدا نظر می دوخت تا ببیند آیا جواب سلام او را می دهند یا نه، و هنگامی که دید جواب سلام او را نمی گویند متوجه شد که با این نافرمانی از دایر? ایمان خارج شده است!! تا اینکه خدای تبارک و تعالی توبه اش را پذیرفت و رسول خدا او را گرامی داشت.

 

و این فاطم? زهرا سلام الله علیهاست که بزرگان بکری ها نیز در کتاب های خود اذعان به مقام شامخ او دارند و احادیث زیادی در جلالت شأن این بانو ذکر کرده اند، آیا عقل سلیم قبول می کند که این بانوی بزرگ، دختر رسول خدا، همسر امیر المؤمنین، مادر حسنین و مادر ائمه علیهم السلام کسی را بی سبب تحقیر کند و به او پشت کرده و حتی جواب سلام او را ندهد؟؟!!

 

و اگر مادر عالم، دخت نبی اکرم بانوی بانوان حضرت فاطمه سلام الله علیها بر کسی غضب کرد و با احادیثی که بیان شد خدای عز وجل با غضب او غضبناک شده، و به یقین تمام معصومین از انبیا و اوصیا و ملائکه علیهم السلام با غضب او غضباک هستند، آیا رواست که آن مغضوب علیه را دوست داشته و رحمت بر او فرستیم، و یا حتی بی تفاوت نسبت به او باشیم؟ در اینصورت ما نیز مانند او به مادر عالم جفا کرده ایم، بلکه باید همراه و همزبان و به پیروی از معصومین علیهم السلام بر دشمنان بانوی بانوان لعنت فرستیم و از آنان بیزاری جوئیم و لعنت بر دشمنان خدا و اهل بیت علیهم السلام را گناه نپنداریم، چرا که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر کسی گناه بشمارد لعنت کردن کسی را که خدای تعالی او را لعنت فرموده، لعنت باریتعالی بر او خواهد بود " من تأثم أن یلعن من لعنه الله فعلیه لعنة الله "

علی بن اسباط نقل می کند: شخصی برمکی نزد حضرت رضا علیه السلام آمد " فقال له: ما تقول فی ابی بکر و عمر؟ فقال علیه السلام: سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر. فألح السّائل علیه فی کشف الجواب، فقال علیه السلام: کانت لنا امّ صالحة و هی علیهما ساخطة، و لم یأتنا بعد موتها خبر أنّها رضیت عنهما " به حضرت عرض کرد: در مورد ابوبکر و عمر چه می گوئید؟ حضرت خدای عز وجل را تسبیح نمودند و جوابی به او نفرمودند، آن مرد در سؤال خود اصرار ورزید، حضرت فرمودند: ما را مادری درستکار بود و او بر این دو نفر غضبناک بود، و بعد از فوت او خبری از رضایت این مادر بر آن دو به ما نرسیده!!

 

روز غدیر خم حضرت رسول صلی الله علیه و آله حجت را بر همگان تمام کردند، و عذری برای هیچ کس باقی نماند؛ خطبه ای جامع خواندند و شخص علی بن ابی طالب را به تمام مردمی که در آن مکان جمع شده بودند که مخالفین و معاندین نزدیکترین مکان به رسول خدا و امیر المؤمنین را برای خود گرفته بودند!! نشان دادند و فرمودند این علی جانشین و خلیفه بعد از من بر شماست، حضرت رسول صلی الله علیه و آله مقام امیر المؤمنین و دیگر اهل بیت را به مردم گوشزد کردند، دشمنی با آنان را دشمنی با رسول خدا و دشمنی با خدا دانستند، و معاندین با چشم سر دیدند و با گوش سر شنیدند ولی چون چشم و گوش دل را بسته بودند این دیدن ها و شنیدن ها تنها وبالی برای آنان شد و هیچ سودی برای آنان نداشت!!

 

هنگامی که فاطم? زهرا سلام الله علیها از ارث پدر محروم شدند، و زمین فدک را از حضرتش غصب کردند، حضرت با انصار به گفتگو پرداخت؛ آنان گفتند:" یا بنت محمد! لو سمعنا هذا الکلام قبل بیعتنا لأبی بکر ما عدلنا بعلی أحداً. فقالت: و هل ترک أبی یوم غدیر خمّ لأحد عذراً؟! " ای دخت نبی! اگر کلام تورا قبل از بیعت با ابوبکر شنیده بودیم هرگز کسی را بر علی در بیعت خود مقدم نمی شمردیم. حضرت فاطمه سلام الله علیها به آنان فرمود: آیا بعد از روز غدیر پدرم برای کسی عذری باقی گذاشت؟!

 

وصیت حضرت فاطمه

 

در کتاب بحار الانوار مرحوم علام? مجلسی به نقل از امالی شیخ مفید حدیثی به این مضمون از حضرت ابا عبدالله علیه السلام نقل می فرماید: هنگامی که فاطمه سلام الله علیها [بر اثر ظلمی که به او شده بود] بیمار شد به امیر المؤمنین علیه السلام سفارش کرد تا کسی از بیماری او آگاه نشود!! و امیر المؤمنین علیه السلام از او پرستاری می کرد و اسماء رضوان الله تعالی علیها در این امر علی را یاری می نمود.

 

هنگامی که وفات او نزدیک شد امیر المؤمنین علیه السلام را وصیت نمود تا خود امور [غسل، کفن و دفن] او را عهده دار شود، و شبانه او را به خاک بسپارد، و امیر المؤمنین علیه السلام نیز به وصیت فاطمه علیها السلام عمل نمود و شبانه او را به خاک سپرد.

 

پس از خاک سپاری آن مظلومه، سینه اش از غم فراق فاطمه تنگ شده و اشک هایش بر گونه اش جاری شد، روی خود را به سمت مرقد رسول خدا نموده و اینچنین با رسول خدا تکلم نمود: سلام بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو و بر دخترت و حبیبه ات و نور چشمانت و کسی که اکنون به زیارت تو آمده است، و در کنار تو جای گرفته، کسی که پروردگار خیلی زود برای او لقاء و دیدار تو را اختیار نمود، ای رسول خدا! صبر من در فراق دخترت کم شد، و در غم مصیبت او شکیبائی نتوانم نمود، همانا پس از آنکه روح شما بر روی سینه ام بیرون شد و چشمان شما را بستم شما را در آرامگاهت قرار دادم، و امورت را خود به دست گرفتم.

 

آری به آنچه در قرآن آمده استمداد جسته: انا لله و انا الیه راجعون، امانت را به شما بازگرداندم، همانا بعد از این پیوسته در حزن و اندوه خواهم بود تا آنکه پروردگار مرا نزد تو ببرد، چه زود فراق و جدائی بین ما را پروردگار برایمان اختیار فرمود، و شکوه به سوی پروردگار میبرم، بزودی دخترت آنچه را که بر ما از امتت گذشته برایت خواهد گفت، و برایت خواهد گفت که چه رنج ها و ظلم هائی که راهی برای نجات از آن نبود از آنان دیده است، و چگونه امت همدیگر را در ظلم به اهل بیت یاری می کردند!!

 

درود بر تو ای رسول خدا، میروم اما نه رفتنی که از خستگی و ملالت باشد، و اگر بمانم نه بخاطر بد گمانی به وعد? خدا برای صبر کنندگان است، چرا که صبر برای انسان زیبا تر است، و اگر غلب? زورگویان بر ما نبود در کنار مرقد تو مسکن میگزیدم، و در کنار مرقدت معتکف می شدم، و همانند مادران جوان از دست داده بخاطر این مصیبت بزرگ به فریاد و گریه و آه و ناله مشغول بودم، در محضر باریتعالی دخترت مخفیانه به خاک سپرده می شود!! و به زور حق او را غصب می کنند!! و آشکارا از ارث محرومش می نمایند!! ای رسول خدا! از عهد و پیمانی که با تو بسته اند و از خاک سپاری تو مدتی نگذشته بود، به سوی خدا شکوه می برم، و درود و رحمت پروردگار بر شما و بر دخترت باد.

 

بطائنی می گوید: از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم: به چه سبب فاطمه سلام الله علیها شبانه به خاک سپرده شد؟! حضرت فرمودند:" لأنها أوصت أن لا یصلی علیها الرّجلان الأعرابیّان!! " زیرا فاطمه سلام الله علیها وصیت نموده بود که آن دو مرد اعرابی (ابوبکر و عمر) بر او نماز نخوانند. [مرحوم علام? مجلسی پس از نقل این حدیت می فرماید: اعرابی به معنای کافر است، زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده: " الأعراب أشد کفراً و نفاقا " بادیه نشینان عرب کفر و نفاقشان بیشتر است].

 

السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة، السلام علیک ایتها المظلومة المغصوبة، السلام علیک ایتها المضطهدة المقهورة، اشهد انّک مضیت علی بینة من ربک، و انّ من سرّک فقد سرّ رسول الله صلی الله علیه وآله، و من جفاک فقد جفا رسول الله صلی الله علیه و آله، و من آذاک فقد آذا رسول الله صلی الله علیه و آله، و من وصلک فقد وصل رسول الله صلی الله علیه و آله، و من قطعک فقد قطع رسول الله صلی الله علیه و آله، لانّک بضعة منه و روحه الذی بین جنبیه کما قال صلی الله علیه و آله

کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/8:: 7:0 صبح
توسل وسیله و واسطه قرار دادن چیزی بین خود ومطلوب است.وسیله بر دو قسم است گاهی از امور مادی است مثل آب و غذا که وسیله رفع تشنگی و گرسنگی است و زمانی نیز از امور معنوی است مثل گناه کاری که خدا را به مقام و جاه یا حقیقت پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم قسم می دهد تا از گناهش بگذرد.در هر دو صورت وسیله لازم است.زیرا خداوند متعال جهان آفرینش را به بهترین صورت آفریده است انجا که می فرماید:

الذی احسن کل شی خلقه (سجده آیه ?)

آن خدایی که همه چیز را به بهترین صورت افریده است.

لازم است خدمت نویسنده این وبلاگ بگوئیم که تعداد زیادی از آیات قرآن دال بر جواز وشرعیت توسل دارد.

در ضمن توسل  فقط نزد علمای ما شیعه ها جایز نبوده بلکه در میان علمای برادران اهل سنت نیز توسل جایز است و بهتر شما وهابی ها به جای ایجاد تفرقه بین ما وبرادران اهل سنت حقیقت را بپذیرید.

 

دیدگاه علمای اهل سنت درباره توسل :

?. نورالدین سمهودی می گوید:استغاثه و شفاعت و توسل به پیامبر (ص) و جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبیا و سلف صالح بوده و در هرزمانی انجام می گرفته است چه قبل از خلقت و چه بعد از آن حتی در حیات دنیوی و در برزخ.هرگاه توسل به اعمال صحیح است همان گونه که در حدیث غار آمده توسل به پیامبر (ص) اولی است....(وفا الوفا ج ? ص ????)

?.دکتر عبدالملک سعدی می گوید:هر گاه کسی بگوید:اللهم انی توسلت الیک بجاه نبی او صالح کسی نباید در جواز آن شک کند زیرا جاه همان ذات کسی نیست که به او توسل شده بلکه مکانت و مرتبه او نزد خداوند است و این حاصل و خلاصه اعمال صالح او است خداوند متعال در مورد حضرت موسی  می فرماید وکان عند الله وجیها ونزد خدا ابرومند بود...(البدعه فی مفهومها الاسلامی ص ??)

?.قسطلانی می گوید:بر زائر رسول خدا (ص) سزاوار است که زیاد دعا و تضرع و استغاثه  طلب شفاعت و توسل به ذات پاک رسول خدا (ص) نماید.(المواهب الدنیه ج? ص ???)

?.زرقانی در شرح آن می گوید: باید به پیامبر توسل جست زیرا توسل به آن حضرت سبب فرو ریختن کوه های گناهان است.

?.و...................


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/8:: 7:0 صبح

?.نظر وهابیت

ابن تیمیه وپیروان او تبرک جستن به قبور و سایدن و بوسیدن آنها را حرام می دانند وبه مسلمانان نسبت شرک و کفر می دهند و آنها را قبوریون و عبادت کنندگان قبرها می نامند کار مسلمانان را همانند کاری که مردم دوران جاهلیت با بت های خود می کردند می دانند.

?.در رد سخنان آنها می گوییم:

اولا:اگر نصی هم بر جواز تبرک و تقبیل (بوسیدن قبور) وارد نشده باشد باز این اعمال رجحان شرعی دارد چون تعظیم شعائر است.انبیا دارای احترام و مقام هستند و این احترام با مرگ آنها از بین نمی رود امام مالک(مالک بن انس حمیری اصبحی مدنی صاحب کتاب موطا او نزد امام صادق علیه السلام فقه آموخت و امام شافعی از او اخذ علم نمود ...)به منصور می گوید:احترام پیامبر در حالی که از دنیا رفته مثل احترام در دوران حیاتش می باشد.(کشف الارتیاب ص ???) پس احترام نبی صلی الله علیه واله و سلم و صالحین با مرگ از بین نمی رود و همواره واجب است.

ثانیا:اگر تعظیم شعائر عبادت شمرده شود و حرام باشد و نیز احترام قبور و بوسیدن انها عبادت و شرک شمرده شود پس تعظیم کعبه و طواف کعبه هم باید شرک باشد و همچنین تعظیم حجر الاسود و بوسیدن آن و تعظیم خانه و مقام ابراهیم و تعظیم مساجد پیامبر و مشاعر و تعظیم پدر ومادر وبه سجود ملائکه در برادر آدم و سجده برادران و پدر در برابر یوسف احترام سربازان به فرماندهان خود تعظیم اصحاب نبی برای پیامبر تعظیم خلفا برای پیامبران و حتی تعظیم وهابیت برای روسای خود همگی باید شرک باشد! درحالی که هیچ یک از وهابی ها به این امر ادعان ندارند.

ثالثا:عمل صحابه و صالحان مخالف نظر وهابیت است آنان قبرها را مس می کردند و می بوسیدند  و خود را به آن می سایدند و به خاکش تبرک می جستند که نمونه هایی چند در پست بعدی نقل خواهد شد.

موضوع بعدی:عمل اصحاب و صالحان در مورد تبرک


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط برعکس بهار در 87/2/8:: 7:0 صبح
عمل صحابه وصالحان مخالف نظر وهابیت است آنان قبرها را مس می کردند و می بوسیدند و خود را به آن می سایدند و به خاکش تبرک می جستند که نمونه هایی چند در این زمینه نقل می شود:

?.تبرک حضرت فاطمه سلام الله علیها به خاک قبر پدرش رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم:

حضرت علی علیه السلام نقل می کند:وقتی پیامبر دفن گردید.فاطمه کنار قبر وی ایستاد و مقداری از خاک قبر را برداشت و برصورت نهاد و اشک ریخت و این دو شعر را سرود:چه می شود آن کس را که خاک قبر احمد را ببوید و تازنده است از بوئیدن مشک های گران قیمت بی نیاز شود مصیبت هایی بر من وارد شد که اگر به روزهای روشن فرود می آمد به شب تار تبدیل می گشت.(ارشادالساری ج? ص ???- الاتحاف اثر شبراوی ?? - وفاءالوفاء?/??? - مشارق الانوار ??- الفتاوی الفقهیه لابن حجر?/?? - السیره النبویه ?/??? - کشف الارتیاب ??? و.....)

متن عربی شعر حضرت زهراسلام الله علیها:

ماذا علی من شم تربه احمد   ان لا یشم مدی الزمان غوالیا

صبت علی مصائب لو انها       صبت علی الایام صرن لیالیا

?.تبرک ابوایوب انصاری به قبر پیامبر صلی الله علیه واله وسلم:

داود بن ابی صالح می گوید:مروان بن حکم روزی وارد مسجد شد دید مردی صورت خود را بر قبر پیامبر نهاده است مروان گردن او را گرفت و به او گفت می دانی چه می کنی؟ آن مرد رو به مروان کرد (و معلوم شد که ابوایوب انصاری است)و گفت آری من به سوی سنگ نیامده ام من نزد پیامبر آمده ام. از رسول خدا صلی الله علیه واله و سلم شنیدم که فرمود زمانی که دین را اهل دین رهبری کند برای دین گریه نکنید. آن گاه گریه کنید که رهبری دین را نااهل بر عهده گیرد.(مستدرک حاکم ج? ص ??? ح???? - وفاءالوفاء ج? ص ???? و.......)

?.تبرک بلال به قبر  پیامبر صلی الله علیه واله و سلم:

بلال شبی در خواب پیامبر صلی الله علیه واله و سلم را دید.آن حضرت فرمود این چه جفایی است ای بلال!آیا وقت آن نرسیده ما را زیارت کنی؟بلال با حالت اندوه از خواب برخاست و برمرکب خود سوار شده وبه مدینه رفت سپس کنار قبر پیامبر آمد و گریه کرد وصورت خود را بر قبر سائید.(سیراعلام النبلا ج?ص ??? اسدالغابه ج?ص??? شفاالشقام ص ??)

این بحث ادامه دارد..... 

 


کلمات کلیدی :